» اخبار » اخبار سیاسی و اجتماعی » اختلافات درون‌اردوگاهی اصولگرایان، مانع همکاری ستادهای قالیباف با جلیلی شد
اخبار سیاسی و اجتماعی

اختلافات درون‌اردوگاهی اصولگرایان، مانع همکاری ستادهای قالیباف با جلیلی شد

۱۴۰۳/۰۴/۱۲ 0064

به‌رغم بیانیه قالیباف در حمایت از سعید جلیلی، بسیاری از افراد موثر ستاد او حاضر نشدند این راه را ادامه دهند و به صراحت به دفاع از پزشکیان پرداخته‌اند. آنها در مواضع خود اعلام کرده‌اند که وحدت مورد نظر یاران جلیلی تا پای صندوق رای است و می‌دانند که آنها از روز بعد انتخابات همچون سابق تهمت و تخریب را شروع خواهند کرد.

روزنامه توسعه ایرانی نوشت: انتخابات ریاست جمهوری 1403 را پایان آرزومندی محمدباقر قالیباف برای رسیدن به پاستور باید دانست. داستانی تراژیک که نقطه پایانش منطبق بر همان سناریوی نقطه آغاز ورود او به عرصه انتخابات در سال 1384 است. هر دو انتخابات با شروع قدرتمند قالیباف و در ادامه پشت کردن شبکه حامیان اصولگرا به او همراه شد تا در دو انتخاباتی که دو مرحله‌ای برگزار شده، او غایب سرشناس دور دوم لقب بگیرد.

 

پرده اول: انتخابات نهم و آغاز اختلاف 

با پایان دور اول انتخابات ریاست جمهوری نهم و راهیابی محمود احمدی‌نژاد و هاشمی رفسنجانی به دور دوم، ستادهای قالیباف که به شدت از تغییر نظر آرای تشکیلاتی جریان اصولگرا در روزهای پایانی دلخور بودند؛ از هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از استوانه‌های مستحکم انقلاب اسلامی، دوست و یاور رهبری و دوستدار واقعی مردم ایران یاد کردند و خواهان تحقق برنامه نوین اقتصادی او شدند. بیانیه‌ای که در اسامی انتشار دهندگان آن نام برادر قالیباف به همراه دبیر و سخنگوی ستاد وی به چشم می‌خورد.

 

قالیباف دو ماه بعد با همراهی اقلیت اصلاح طلب شورای شهر تهران، به عنوان شهردار به خیابان بهشت رفت و 12 سال آنجا حضور داشت. بعد از حضور در شهرداری فایل صوتی از او منتشر شد که در پاسخ به اینکه چرا به دولت احمدی‌نژاد کمک نکرده و وزیر او نشده، پاسخی داد که نشان از شکل‌گیری یک اختلاف عمیق در جریان اصولگرایی بود: «من را خواستند و به من دستور دادند بروم در دولت. آقای احمدی نژاد با صراحت این کار را نکرد. گفت نمی‌کنم و نکرد… من ایشان را نه انقلابی می‌دانم، نه حزب‌اللهی می‌دانم، نه تابع ولایت می‌دانم، نه مدیر می‌شناسم، نه صادق می‌شناسم.»

 

تقابل هشت ساله دولت محمود احمدی‌نژاد و شهرداری قالیباف، تقابل جریان نواصولگرایی با جریان تندرو بود که از تخریب یکدیگر هرگز کوتاهی نکردند. در این هشت سال قالیباف هرگز به جلسات دولت راه نیافت.

 

پرده دوم: انتخابات یازدهم و عدم اجماع 

انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، فرصتی شد تا محمد باقر قالیباف برای بار دوم شانس خود را برای رسیدن به پاستور بیازماید. انتخاباتی که هنوز متاثر از حوادث سال 1388 بود و رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی را می‌توان یکی از شگفتی‌های نه آن دوره که کل ادوار انتخابات دانست. 

 

قالیباف آن انتخابات را هم با اعتماد به نفس و امید به پیروزی آغاز کرد. سعید جلیلی هم که در واپسین لحظات انتخابات ثبت نام کرده بود تلاش داشت تا ادامه راه دولت محمود احمدی‌نژاد باشد و بخش تندروی اصولگرایی را نمایندگی کند.  معادلات آن انتخابات اما به سمت وحدت روحانی و عارف پیش رفت و موج نارضایتی از رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی نیز به کمک حسن روحانی آمد تا بتواند در همان دور اول کار را تمام کند و به پاستور برود. 

 

تشکیل دولت اعتدال، دلخوری‌ها و نارضایتی‌ها را در جریان اصولگرایی تشدید کرد و یاران قالیباف معتقد بودند که اگر سعید جلیلی همانند محمدرضا عارف از انتخابات کنار می‌کشید و آرای اصولگرایی تقسیم نمی‌شد، آنها ساکن پاستور بودند. در تمام سال‌های دولت روحانی دعوای عدم اجماع در میان اصولگرایان و پیدا کردن مقصر ادامه یافت. با افزایش گلایه حامیان قالیباف از سعید جلیلی به دلیل عدم اجماع، سایت الف که آن زمان متعلق به احمد توکلی بود، نوشت: «برخی از بزرگان اصول‌گرا تصور می‌کنند اگر دو سر دو جریان سیاسی هم سفره شدند، بدنه اجتماعی آنها نیز هم نفس می‌شوند و تمکین می‌کنند. این تلقی ناشی از بی‌توجهی برخی اصول‌گرایان به جامعه و هویت‌های مردمی است. نمی‌شود 4 سال توهین و بی‌اخلاقی کرد و هرکس را به بهانه‌ای بی‌اعتبار نمود آنگاه شب انتخابات از اخلاق و وحدت صحبت کرد. نمی‌شود یک جا که وحدت به صلاح بود، همراه شد و روز دیگر روی برگرداند. این تذبذب را مردم می‌بینند و می‌فهمند.»

 

پرده سوم: مجلس و آغاز افشاگری‌های سریالی

محمد باقر قالیباف در سال 1396 هم بار دیگر شانس خود را برای رسیدن به پاستور و شکست دادن روحانی آزمود. با این حال حضور ابراهیم رئیسی در میز انتخابات او را عملا به کاندیدایی پوششی تبدیل کرد. دولت هم با درک این استراتژی، اسحاق جهانگیری، معاون اول وقت رئیس‌جمهور را روانه انتخابات کرد تا رئیس‌جمهور وقت در برابر قالیبافی که این‌بار با رویکردی تهاجمی در انتخابات ظاهر شده بود، دست تنها نباشد. قالیباف برای اینکه خودش در مظان اتهام عدم اجماع قرار نگیرد به نفع ابراهیم رئیسی کنار کشید و سومین حضورش در انتخابات را به سرانجام نرساند. او البته دو سال بعد زمین بازی را تغییر داد و به مجلس راه یافت و ریاست مجلس ایران را بعد از 12 سال از علی لاریجانی تحویل گرفت.

 

حضور قالیباف در بین سران قوا و سال‌های آخر روحانی، مملو از تقابل دولت و مجلس بود و اتحاد نانوشته‌ای میان قالیباف و سایر اصولگرایان شکل گرفت. با پیروزی ابراهیم رئیسی در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری و حاکمیت یکدست اصولگرایی، دوباره اختلافات قدیمی به سر باز کرد. دعوا از سر اهمیت ندادن رسانه‌ها به دستاورد رئیسی در پیوستن به پیمان شانگهای شروع شد و با داستان‌هایی چون ماشین‌های شاسی بلند و طرح شفافیت در مجلس ادامه یافت. روزنامه صبح نو که توسط یاران قالیباف اداره می‌شود در سال آخر مجلس نوشت: «در سه سال و یک ماه که از عمر مجلس یازدهم می‌گذرد، ماشین تخریب نیروهای سوپرانقلابی، هیچگاه علیه این نهاد و به‌خصوص رئیس آن، یعنی محمدباقر قالیباف خاموش نشده است.»

 

انتخابات دوازدهمین دوره مجلس اوج اختلافات بود. جریان تندرو تمام تلاش خود را برای حذف قالیباف آغاز کرد و آنها که قبلا ماجرای سیسمونی گیت را به راه انداخته بودند، دعوا را به مسائل خانوادگی و درخواست اقامت فرزندان او کشاندند. قالیباف با ریزش شدید آرا به مجلس راه یافت و آنجا هم با ائتلاف جریان میانه‌رو رئیس مجلس باقی ماند.

 

پرده چهارم: انتخابات زودهنگام و ناکامی مجدد اجماع

در حالیکه محمد باقر قالیباف توانسته بود کرسی ریاست خود را بر مجلس حفظ کند و شاید مهمترین دغدغه‌اش همسویی دولت سیزدهم با نمایندگان تندرو بود، حادثه بالگرد ابراهیم رئیسی معادلات را برهم زد.

 

انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری چهاردهم صحنه حضور مجدد قالیباف بود که باز هم در کنار خود جلیلی را می‌دید. البته باور عمومی شکل گرفته در جامعه پیروزی قالیباف و رسیدن او به آرزوی حضور در پاستور بعد از دو دهه را داشت. با این حال موج‌های شکل گرفته در انتخابات و اقبال غیرمنتظره به مسعود پزشکیان بار دیگر اصولگرایان را با معضل اجماع‌سازی مواجه کرد. ستادهای قالیباف و جلیلی در تخریب یکدیگر کم نگذاشتند. اخبار اجماع احتمالی تا 24 ساعت قبل از انتخابات همچنان داغ بود. در نهایت هر دو کاندیدای جریان اصولگرا در صحنه ماندند و مانند سال 1384 قالیباف از راهیابی به دور دوم باز ماند.  او در بیانیه‌ای از سعید جلیلی حمایت کرد اما ستادها و افراد موثر آن راه خود را رفته‌ و حاضر نشدند که از جلیلی حمایت کنند. شریف زمانی، معاون سخنگوی ستاد قالیباف در پیامی نوشت: «به تمام حامیان دکتر قالیباف توصیه می‌کنم گول کلام وحدت ستاد جلیلی را نخورند. وحدتشان تا دم صندوق است. از روز بعد همچون سابق تهمت و تخریب را شروع خواهند کرد. اگر به پزشکیان رأی نمی‌دهید نام جلیلی را هم ننویسد و بنویسید قالیباف.»

 

عبدالرضا داوری، فعال سیاسی و مطبوعاتی که در این انتخابات از قالیباف حمایت می‌کرد نیز با اعلام تلاش برای پیروزی پزشکیان گفت: «تجربه نشان داده که نیمی از آرای آقای قالیباف به سبد پزشکیان سرازیر می‌شود. سال 96 او دست آقای رئیسی را بلند کرد اما نیمی از آرای قالیباف به سبد رای روحانی رفت و این دوره هم این اتفاق می‌افتد. چون سبد رای قالیباف سبد ایدئولوژیک نیست. بلکه سبد رای طبقه متوسط و قشر خاکستری است و شاید 30 درصد آن ایدئولوژیک باشد. بنابراین آرای قالیباف 3 بخش می‌شود. 50 درصد آن به سبد رای پزشکیان می‌رود و 30 درصد به سبد رای آقای جلیلی. 20 درصد مابقی نیز منفعل می‌شود که یا رای باطله می‌دهند یا در انتخابات شرکت نمی‌کنند.»

 

درباره آینده سیاسی قالیباف، خطاهای تشخیص او در عرصه سیاست و ناکامی‌اش در بازسازی گفتمان مدرن‌سازی در جریان اصولگرا می‌توان تحلیل‌های فراوانی کرد. او یکشنبه به صحن مجلس بازمی‌گردد و با چهره‌ مغبون بر صندلی ریاست آن می‌نشیند تا با رئیس‌جمهور جدید تعامل کند. داستان آرزوی او برای رسیدن به پاستور را باید تمام شده دانست. پایانی که او را به نقطه آغازش در 19 سال پیش بازگرداند.

 

طهمورث حسینی

به این نوشته امتیاز بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×