انواع ضرب المثل برای پانتومیم؛ از ساده تا پیچیده!
خنده، هیجان و ضرب المثل: پانتومیمی برای تمام سلیقه ها
پانتومیم، بازی مهیج و سرگرم کننده ای که در آن بازیکنان باید با استفاده از حرکات و ادا و اطوار، یک کلمه یا عبارت را به سایر بازیکنان منتقل کنند. این بازی، دنیایی از خلاقیت و ابتکار را به روی شما میگشاید و فرصتی برای به چالش کشیدن ذهن و مهارتهایتان فراهم میکند.
استفاده از ضرب المثل ها در پانتومیم، میتواند به جذابیت و چالش آن بیفزاید، زیرا این عبارات معانی عمیق و پرمغزی دارند که میتوانند به روشهای مختلف تفسیر و نمایش داده شوند. در این مقاله، به معرفی انواع ضرب المثل برای پانتومیم میپردازیم. با ما همراه باشید.
انواع ضرب المثل برای پانتومیم
• با دست پس میزنه، با پا پیش میکشه
• آستین نو، پلو بخور
• آسیاب به نوبت
• آش با جاش
• به شکم خود صابون زدن
• توبه گرگ مرگ است
• خودش میبُرَد و خودش میدوزد
• با یک دست، دو تا هندوانه نمیتوان برداشت
• لقمه را به اندازه دهان بگیر
• به ریش کسی خندیدن
• کاسهای زیر نیمکاسهاش بودن
• دست از سر کچل کسی برداشتن
• چشمم آب نمیخورد
• سر به هوا بودن
• با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتن
• ریگی در کفش داشتن
• خون کسی را توی شیشه کردن
• آسمان به زمین نمیآید
• چشمش شور است
• آدم یک دنده
• جوجه را در آخر پاییز میشمرند
• پایش لب گور است
• آش نخورده و دهن سوخته
• از اونجا مونده، از اینجا رونده
• از اون نترس که های و هوی داره، از اون بترس که سر به تو داره
• تا تنور گرم است نان را بچسبان.
• تعارف اومد نیامد دارد.
• تیرش به سنگ می خوره.
• تیر توی تاریکی انداختن.
• تافته جدا بافته بودن.
• از خر افتاده، خرما پیدا کرده
• از کوزه همان برون تراود که در اوست
• از کیسه خلیفه میبخشه
• اسب پیشکشی رو دندوناشو نمیشمرند
• بزک نمیر بهار میاد، خربزه با خیار میاد
• به دعای گربهی سیاه، بارون نمیباره
• از شیر مرغ تا جان آدمیزاد
• خواب زن چپه
• خودش را به موش مردگی زدن.
• دیگ به دیگ می گه روت سیاه.
• دل به دریا زدن.
• دل به دل راه داره.
• دشمن دانا به از دوست نادان.
• دیوار موش داره موشم گوش داره.
• در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست.
• دود از کنده بلند می شه.
• درخت هرچه بارش بیشتر می شود سر فروتر می رود.
• ریگ تو کفششه.
• روکه نیست سنگ پای قزوینه.
• رفتم ثواب کنم کباب شدم.
• راه باز است و جاده دراز.
• روده بزرگه ، روده کوچکه رو خورد.
• رنگش مثل گچ سفید شد.
• رگ خواب کسی را به دست آورن.
• زبانم مو در آورد.
• زیر آب کسی را زدن.
• زیر کاسه ، نیم کاسه است .
• سری که درد نمی کند دستمال نمی بندند .
• سرش به تنش زیادی کرده .
• سگ زرد برادر شغال است .
• سبیلش را چرب کردن .
• از نخورده بگیر، بده به خورده
• از هول هلیم افتاد توی دیگ
• با یه من عسل هم نمیشود خوردش
• با یک تیر و دو نشون زدن
• آش کشک خاله ات رو بخوری پاته نخوری پاته .
• آش دهان سوزی نیست .
• آتیش بیار معرکه.
• آتیش زده به مالش .
• آب از دستش نمی چکد .
• آسمون همه جاش یه رنگ.
• آب در هاون کوبیدن .
• از این ستون به آن ستون فرجی است.
• آن را که حساب پاک است ا ز محاسبه چه باک است.
• جیک جیک مستونت بود فکر زمستانت بود.
• با زبان خوش مار را از سوراخ بیرون می کشد.
• بزک نمیر بهارمیاد .کمبزه با خیار می یاد.
• بادمجان بم آفت نداره.
• با یک گل بهار نمیشه.
• با یه من عسل هم نمی شود خوردش.
• به دعای گربه ی سیاه ، بارون نمی باره.
• برای لای جزر دیوار خوبه.
• با یک تیر و دو نشون زدن.
• باد آورده را باد می برد.
• به در گفت دیوار بشنوه.
• با هر دست که دادی پس می گیری.
• برای همه مادر است برای من زن بابا.
• پشت دست داغ کردن.
• مهمون از مهمون بدش میاد صاحبخونه از جفتشون.
• پا به دریا بگذاره دریا خشک می شود
• پرسیدن عیب نیست ، ندانستن عیب است.
• پولش از پار و بالا می ره.
• پشت دست را داغ کردن.
• تیشه به ریشه زدن.
• توی هفت آسمون یک ستاره نداشتن.
• جوجه را آخر پائیز می شمرند.
• جواب ابلهان خاموشیست.
• جانماز آب کشیدن.
• جنگل مولاست.
• جواب دندان شکن.
• جایی نمی خوابه که آب زیرش بره.
• جاتره بچه نیست: چیزی وجود ندارد
• جای که نمک خوردی نکمدان مشکن
• جای سوزن انداختن نیست .
• جای شکرش باقی است.
• پول علف خرس است.
• پیاده شو با هم راه بریم.
• توبه گرگ مرگ است.
• پشت چشم نازک کردن
• پشت دست داغ کردن
• پشم در کلاه نداشتن
• پولش از پارو بالا میره
• تیشه به ریشه زدن
• مرغ همسایه غاز است.
• ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است.
• ماست را کیسه کردن.
• مرغ یک پا داره.
• مار تو آستین پرورش دادن.
• مار خورده و افعی شده.
• مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد .
• کافر همه را به کیش خود پندارد.
• نفس از جای گرم برآمدن.
• نم پس نمی دهد.
• نخود هر آش شدن.
• وقت نداره سرشو بخارونه.
• هشتش گرو نهش است.
• ر که بامش بیش ، برفش بیشتر.
• یکی به دو کردن.
• یک دست صدا نداره.
• یک من ماست چقدر کره می دهد.
• یک پاش لب گور است..
• یک تیر و دو نشان.
• یاسین به گوش خر خواندن.
• دهنش بوی شیر میده
• مار در آستین پروراندن
• قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود
• فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه
• تخم دو زرده کردن
• ترشی نخوری یک چیزی میشی
• گربه رقصاندن
• گلیم خود را از آب بیرون کشیدن
• روغن ریخته نذر امامزاده شده
• از ترس عقرب جراره به مار غاشیه پناه می برد
• در حوضی که ماهی نیست قورباغه سپهسالار است
• چو دزدی با چراغ آید، گزیده تر برد کالا
• کوری عصاکش کور دگر شود
• تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است
• خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند
• خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو
• چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
• گل بود به سبزه نیز آراسته شد
• صد تا چاقو بسازه، یکیش دسته نداره
• بادمجان دور قاب چین
• کرم از خود درخته
• گربه را باید دم حجله کشت
• وعده سر خرمن دادن
• چاه مکن بهر کسی، اول خودت بعدا کسی
• هشتش گرو نهش است
• چاقو دسته خودش را نمی برد
• ترک عادت موجب مرض است
• تخم مرغ دزد شترمرغ دزد می شود
• کبکش خروس میخونه
• یک سوزن به خودت بزن یک جوالدوز به مردم
گردآوری:بخش سرگرمی موزستان