ترس از رهاشدگی
کسی که دچار ترس از رهاشدگی است رفتارهای خاصی از خود بروز میدهد
برخی از افراد از ترس رها شدن و تنها ماندن به شریک زندگیشان خیانت میکنند. شاید این موضوع برایتان عجیب باشد. اما گاهی ترس از تنها ماندن در یک رابطه آنچنان عمیق است که فرد را تشویق میکند تا خارج از رابطهاش به دنبال پناهگاهی باشد تا اگر این اتفاق برایش افتاد بتواند با آن کنار بیاید.
در این متن من نگاه عمیقتری به علتها و پیامدهای ترس از رها شدگی و راههای غلبه بر این ترس را بیان میکنم. این موضوع برای داشتن رابطهای سالم بسیار اهمیت دارد.
ترس از رهاشدگی چیست ؟
ترس از تنها ماندن و عدم اعتماد به نفس دو پارامتری هستند که احتمال خیانت در یک رابطه عاطفی را افزایش میدهند. زندگی با چنین ترسی همواره منجر به یک رابطه ناسالم میشود. طرف مقابل رابطه باید با خیانت کنار بیاید و خود فرد نیز همواره با عذاب وجدان زندگی میکند. در عین حال مدیریت و نگهداری دو رابطه استرسزا و ناسالم است. این رابطه همواره در معرض خطر، دروغ و ترس است.
علائم را بشناسید
کسی که دچار ترس از رهاشدگی است رفتارهای خاصی از خود بروز میدهد. بسیاری از این رفتارها برای رابطه خطرناک هستند. پس برای داشتن یک رابطه سالم بسیار مهم است که این مشکل شناسایی شود و هر دو طرف رابطه با مواجهه مناسب سعی در برطرف کردن مشکل داشته باشند.
معمولا کسی که دچار ترس از رهاشدگیست با احساس شدید حسادت درگیر است. او افراد جنس مخالف را تهدیدی برای رابطه خود میداند و به رابطهاش به شکل اغراقآمیزی اهمیت میدهد. او ترس از رها شدن را مطرح میکند و از طرف مقابل انتظار دارد تا دائما در ارتباط نزدیک با او باشد.
این فرد نمیتواند به راحتی اعتماد کند و بیشتر به نکات منفی همسرش توجه دارد. چنین فردی از تنهایی میترسد و نمیتواند با تنهایی کنار بیاید. او ارزشی برای حریم خصوصی دیگران اهمیتی قایل نیست و تفریح شریک عاطفیاش با دیگران را تاب نمی آورد.
ترس از رها شدن با احساس بیارزشی همراه است. کسی که دچار چنین ترسی است خود را لایق عشق نمیداند و اعتماد به نفس به شدت پایینی دارد.
همچنین او در ایجاد رابطه بسیار عجول است چون گمان میکند اگر همه چیز به سرعت پیش نرود طرف مقابل او را ترک خواهد کرد.
رابطه با فردی که با این ترس زندگی میکند همواره بر پایه خشونت و آزار است. زندگی در کنار چنین فردی به این معناست که شما همواره باید درباره روابط خود با دیگران توضیح بدهید زیرا او از شما گزارش لحظه به لحظه در مورد رابطه با دیگران میخواهد.
البته یادآوری این نکته ضروری است که بدانید همه افرادی که دچار ترس از رهاشدگی هستند همه این علائم را ندارند. حتی بخشی از این علائم به رابطه آسیب میزند.
علاوه بر این چنین افرادی معمولا در بازههای زمانی مختلف از روش بیمحلی به شریک عاطفی خود استفاده میکنند اما این فقط یک حربه برای آزمایش طرف مقابل است.
سوای از عکسالعمل دیگری او در نهایت به این نتیجه می رسد که حق با اوست و بدون شک دیگری قصد ترک او را دارد.
واقعیت این است که زندگی و همراهی با کسی که به شدت دچار ترس از رهاشدگی است دشوار است و در بسیاری از موارد فرد مقابل مجبور میشود رابطه را برای همیشه ترک کند.
با ترس مقابله کنید
بسیاری از مبتلایان به این نوع ترس بیمارگونه در زندگی شخصی خود تجربه تنها ماندن و رها شدن را داشتهاند. به همین دلیل است که آنها با ترس یک رابطه را آغاز میکنند.
این ترس ممکن است ریشه در رابطههای پیشین داشته باشد اما معمولا باید علت اصلی این ترس را در کودکی جستجو کرد.
فرد مبتلا ممکن است در کودکی توسط یکی از والدین یا هر دو رها شده باشد. اگر یکی از والدین یا هر دوی آنها در تربیت کودک نقش نداشته باشند این احتمال وجود دارد که تاثیر ماندگار آن به شکل ترس از رها شدن در بزرگسالی پدیدار شود.
با این حال نکته اساسی برای حل این مشکل شناخت و قبول این واقعیت است که شما دچار چنین ترسی هستید. اگر این مساله را بپذیرید میتوانید برای غلبه بر ترس راهکارهایی را به کار ببرید که در نهایت شما را وارد یک رابطه سالم عاطفی کند.
ترس از رها شدن با احساس بیارزشی همراه است
شما لایق دوست داشته شدن هستید
وجه مشترک همه افراد مبتلا به این ترس احساس بیارزشی است. این مساله همانطور که گفتیم ریشه در کودکی دارد. اگر کسی که برایتان مهم است شما را ترک کرده باشد منطق ذهن شما میگوید «اگر مرا دوست داشت ترکم نمیکرد؛ لابد لایق دوست داشته شدن نیستم.»
اولین قدم برای غلبه بر این ترس این است که بفهمید هیچ کس کامل نیست و همه آدمها به یک اندازه لایق دوست داشته شدن هستند.
این به آن معنا نیست که همه باید دوستدار شما باشند اما در نهایت شما میتوانید یک نفر را پیدا کنید که واقعا دوستتان داشته باشد. یادتان باشد هویت شما وابسته به رابطه نیست و اگر جدا شدید و تنها ماندید باز هم انسانی ارزشمند هستید.
ترس را بشناسید
ریشه ترس را پیدا کنید. در این صورت میتوانید بر آن غلبه کنید. البته ممکن است نتوانید ریشهها و عوامل ترس را از زندگیان حذف کنید اما شناخت دلایل آن میتواند به شما کمک کند تا بپذیرید که آنها گذشتهاند و اغلب غیرواقعی هستند.
دیگری مسئول نیست
یادتان باشد شریک عاطفی مسئول احساسات و عواطف شما نیست. این شما هستید که باید رفتار کنترلگر خود را اصلاح کنید بنابراین نباید از دیگری بخواهید تا به شما احساس امنیت بدهد.
ترسها را با افکار مثبت جایگزین کنید
فکر کردن با خود بسیار قدرتمند است. با خودتان تمرین کنید تا به جای ترس از رابطه به ویژگیهای مثبت خودتان و رابطهای که در آن قرار دارید توجه کنید. البته بسیار مهم است که ویژگیهای مثبت خودتان را هم در نظر بگیرید و آنها را برجسته کنید.
تنها ماندن وحشتناک نیست
هر آدمی ممکن است به هر دلیلی تنهایی را تجربه کند. تنهایی یک مشکل و ضعف نیست. آدم تنها هم به اندازه فردی که در رابطه است خوب و ارزشمند است. تنهایی یک غول بزرگ نیست و شما نباید آن را به یک مساله وحشتناک تبدیل کنید..
دوست پیدا کنید
هرچقدر دایره دوستیهایتان گستردهتر باشد اعتمادبهنفس بیشتری پیدا خواهید کرد. سعی کنید روابط اجتماعی خود را افزایش دهید. در اینصورت از تنهایی و رها شدن وحشت نمیکنید.
منبع: سلامت نیوز