احمد زیدآبادی: ترور هنیه، انتقامگیری از پزشکیان بود
احمد زیدآبادی در روزنامه هم میهن نوشت: در واقع، آن نهادی که در اسرائیل فرمان نهایی این ترور در چنین زمانی را صادر کرده است، انگیزهای فراتر از هدف قراردادن رهبران حماس و یا حتی به رخ کشیدن حفرههای امنیتی در تهران داشته است. هدف اصلی دقیقاً دولت پزشکیان به قصد ایجاد آشفتگی و حتی فلجسازی آن در همان لحظات ابتدایی بوده است.
دولت مسعود پزشکیان اما چه خطری برای دولت بنیامین نتانیاهو و اعضای افراطی ائتلاف او دارد که در همین گام نخست، درصدد کارشکنی در مسیر حرکت او برآمدهاند؟
دستور کار دولت آقای پزشکیان ایجاد وفاق ملی در داخل کشور و تنظیم روابط خارجی بر مبنای تعادل توازن بین کانونهای قدرت جهانی به قصد آزاد کردن اقتصاد ایران از زیر فشار سنگین تحریمها و آرام کردن فضاست و این درست همان چیزی است که جناح راست افراطی حاکم بر اسرائیل آن را مغایر با اهداف داخلی و منطقهای خود میبیند.
در حقیقت تمام داستان غمبار و پرهزینۀ خاورمیانه در سرنوشت کمتر از شش هزار کیلومتر مربع از سرزمینهای کرانۀ باختری رود اردن و بیتالمقدس شرقی خلاصه میشود. همین قطعه زمین کوچک در این کرۀ خاکی پهناور، 57 سال است که نظم و ثبات خاورمیانه را به هم زده و تمام کوششهای طاقتفرسای دیپلماتیک منطقهای و بینالمللی را به ورطۀ شکست و ناکامی کشانده است.
کرانۀ باختری سرزمینی است که اگر اسرائیل به اشغال آن پایان دهد و آن را در اختیار فلسطینیها بگذارد تا کشور مستقل خود را در آنجا بنا کنند، نهفقط ریشۀ بحران و درگیری در خاورمیانه خشکیده میشود، بلکه آنگونه که سعودیها قول و وعدهاش را دادهاند، حدود پنجاه کشور مسلمان و عرب هم روابطشان را با اسرائیل عادی میکنند. طیف راست و راست افراطی در اسرائیل اما به هیچ قیمتی زیر بار این معامله نمیروند با اینکه میدانند چنین معاملهای دستاوردهای اقتصادی بیسابقهای برای اسرائیل به دنبال خواهد داشت. در حقیقت، مخالفت سرسختانۀ راست افراطی با رفع اشغال از هر قطعه از کرانۀ باختری، بدین علت است که هر معامله و سازشی بر سر این منطقه، به مرگ سیاسی خودشان منجر میشود و آنها را برای همیشه از صحنۀ سیاسی اسرائیل حذف میکند. اصولاً فلسفۀ وجودی احزاب راست افراطی در اسرائیل به کرانۀ باختری گره خورده است. آنان این بخش از فلسطین تاریخی را یهودیه و سامریه مینامند و آن را بخشی جداییناپذیر از میراث تاریخی و فرهنگی و خدادادی قوم یهود قلمداد میکنند و از این جهت، کمترین حق و حقوقی برای حاکمیت فلسطینیها بر این قلمرو قائل نیستند.
در واقع، نامگذاری احزاب اسرائیلی به راست و چپ و میانه و افراطی تابع موضع آنها در مقابل کرانۀ باختری است. هر حزبی که موضع سرسختانهتری در مقابل واگذاری هر بخش از کرانۀ باختری رود اردن به فلسطینیها در پیش گیرد، افراطیتر به حساب میآید. دستور کار اصلی احزاب افراطی بهخصوص «اقتدار یهود»، «صهیونیست مذهبی» و حتی بخش بزرگی از «لیکود» ادامۀ اشغال و انضمام کرانۀ باختری به اسرائیل و جلوگیری از واگذاری آن به فلسطینیهاست و چنانچه روزی کرانۀ باختری تعیینتکلیف و تمام و یا حتی بخش بزرگی از آن به فلسطینیها مسترد شود، فلسفۀ وجودی و عمر سیاسی این گروهها برای همیشه در اسرائیل تمام میشود! با پایان عمر سیاسی احزاب راست افراطی، ماهیت جامعه و دولت اسرائیل نیز دگرگون میشود و دوران «پساصهیونیسم» فرا میرسد.
در شرایطِ عادی و به نسبت آرام در خاورمیانه، معمولاً توجه و فشار بینالمللی برای حل مسئلۀ فلسطین و پایان اشغال اسرائیل در کرانۀ باختری، تشدید میشود. به واقع تمامیت جامعۀ جهانی و تمام کانونهای قدرت بینالمللی، تشکیل کشور مستقل فلسطین در کرانۀ باختری و نوار غزه را تنها راه پایان دادن به مناقشۀ خاورمیانه میدانند و بر آن اصرار میورزند. از همین رو، راستگرایان افراطی در اسرائیل به طور دائم نیاز به بحرانآفرینی و جنگ و تشنج دارند تا حواس جامعۀ جهانی را از وضعیت کرانۀ باختری دور کرده و در عین حال «موجودیت دولت عبری» را در معرض تهدید و نابودی معرفی کنند.
معمولاً هر گاه پای امنیت و موجودیت اسرائیل به وسط میآید، دولتهای غربی و حتی شرقی، گویی عنان اختیار خود را از دست میدهند و برای حفظ و تأمین امنیت اسرائیل، چشم بر بسیاری از رفتارهای غیرقانونی و مخرب آن میبندند. بدین ترتیب، سیاست راستگرایان افراطی در اسرائیل تداوم جنگ غزه و ادامۀ جنگافروزی است تا مبادا با آرام شدن اوضاع، سرنوشت کرانۀ باختری در دستور کار مجامع بینالمللی قرار گیرد و با حل بحران، عمر خودشان تمام شود. از همین رو، احزاب راست افراطی در اسرائیل هر گاه که دولتی در ایران بخواهد به سمت آرام کردن فضای منطقه و فاصله گرفتن از تشنج گامی بردارد، آن را مغایرِ مقاصد نهایی خود تلقی میکنند و به هر صورت ممکن، برایش مشکلات امنیتی پدید میآورند تا از دایرۀ تشنج خارج نشود.
روزنامه جمهوری اسلامی: عوامل ترور اسماعیل هنیه را بین نفوذیها جستجو کنید
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: زشتی اقدام رژیم صهیونیستی امری کاملاً طبیعی است زیرا این رژیم از آغاز تأسیس به صورت نامشروع به وجود آمد و در طول 76 سال تا امروز تمام اقداماتش خلاف قانون بوده است. از چنین رژیم اشغالگر و کودککشی که فقط یک فقره عملکردش کشتار حدود 40 هزار زن و کودک و افراد غیرنظامی در 10 ماه گذشته در غزه است، انتظاری غیر از اقدامات خلاف عرف بینالمللی و عبور از خطوط قرمز قانونی نمیتوان داشت.
برای مقابله با دیوانگیهای رژیم صهیونیستی، اقدامات تنبیهی در عین حال که اجتنابناپذیرند، بازدارندگی لازم را ندارند. آنچه مهم است و بازدارندگی دارد اینست که ما به آسیبشناسی خودمان بپردازیم و با رفع آسیبها زمینه اقدامات تروریستی رژیم صهیونیستی را از بین ببریم. این توصیه را از واقعه ترور شهید فخریزاده مطرح کردیم، در ترورهای سرداران سپاه در زینبیه و کنسولگری ایران در دمشق تکرار کردیم، در ترور شهید خدائی در تهران بار دیگر یادآور شدیم و در مورد ترور فرماندهان حزبالله نیز نوشتیم و تأکید کردیم ولی گوئی گوش شنوائی وجود ندارد.
اصلیترین آسیب، وجود عوامل نفوذی در داخل خودمان است. اینکه رژیم صهیونیستی میتواند موشک خود را از پنجره اطاق خواب اسماعیل هنیه در نقطه کاملاً حفاظت شدهای در تهران عبور بدهد و او را به شهادت برساند، هیچ مفهومی غیر از این ندارد که این رژیم جنایتکار در داخل خودمان عوامل نفوذی دارد. ما برای مصون ماندن از ترورها باید اولاً قدرت رهگیری خودمان در برابر پرندههای دشمن را تقویت کنیم و ثانیاً اقدام به یک پاکسازی ریشهای در مجموعههای اطلاعاتی و امنیتی خودمان نمائیم.
یک خبرنگار آمریکائی به نام «ریچارد گولدبرگ» 6 ساعت قبل از ترور اسماعیل هنیه نوشت: «نیروی هوائی اسرائیل، دامنه قدرتش را امشب نشان خواهد داد». بعد از این بود که رژیم صهیونیستی در لبنان، عراق و تهران مرتکب سه عملیات تروریستی در یک شب شد و نیروهای کارآمد و باتجربهای را از جبهه مقاومت گرفت. تمام محکوم کردنها و سرزنشهائی که متوجه رژیم صهیونیستی میکنیم کاملاً درست و لازمند ولی لازمتر از این کار، پاکسازی داخلی خودمان از عوامل نفوذی این رژیم است.
اگر میخواهیم جبهه مقاومت بتواند با کارائی بالا با رژیم صهیونیستی مقابله کند و در این نبرد تاریخی و تاریخساز پیروز میدان باشد، قبل از هر چیز باید از عوامل نفوذی دشمن پاکسازی شود. فرماندهان، مدیران و نیروهای کارآمد این جبهه آسان به دست نیامدهاند که ما به آسانی آنها را در لبنان و سوریه و عراق و ایران به این آسانی از دست میدهیم و به جای جلوگیری از ترور آنها فقط سخن از انتقام میگوئیم.
از انتقام گرفتن مهمتر، بستن راههای نفوذ دشمن در هوا و زمین و شناسائی و مجازات عناصر وابسته است که از آن غفلت میکنیم، همان «ایلیکوهنِ»های وطنی که با فریبکاری تا بالاترین سطوح نفوذ میکنند و عوامل اصلی ترورها هستند.