اگر پدر یا مادر خیانت کرد!
همیشه مادرم خودش را از پدرم بالاتر می دانست و او را تحقیر می کرد. چندماهی است که متوجه شده ام مادرم با یکی از همکاران مرد خود رابطه دوستانه دارد و دایما دزدکی با او صحبت می کند…..
من یک دختر 16ساله هستم. فضول نیستم ولی تعریف از خود نباشه خیلی باهوشم.
پدری بسیار ساده و بی سر و صدا دارم. برعکس مادرم همیشه حرف اول و آخر را در منزل می زند و در یک کلام خانه ما زن سالار است. همیشه مادرم خودش را از پدرم بالاتر می دانست و او را تحقیر می کرد. چندماهی است که متوجه شده ام مادرم با یکی از همکاران مرد خود رابطه دوستانه دارد و دایما دزدکی با او صحبت می کند.
من یک پسر 13 ساله هستم. بر حسب اتفاق وقتی مشغول بازی با گوشی پدرم بودم، عکس او را با یک زن غریبه دیدم. پدرم هیچوقت باور نمی کند که من توانسته باشم رمز گوشی او را باز کنم. من اتفاقی متوجه این مساله شدم.
من یک پسر 19 ساله هستم. چندماهی است که پدرم با اهل خانه خیلی سرد و بی تفاوت شده است و دایما مشغول گوشی همراهش است. اگر هم یکی از اهل خانه دست به تلفن همراه او بزند غوغا به پا می کند. من مطئن هستم که او با یک زن غریبه ارتباط دارد.
اینها گوشه هایی از مشکلات برخی دختران و پسران نوجوان و جوان است که بعضی مواقع برای بخش مشاوره ارسال می شود.
متاسفانه تعداد این سبک یادداشتها روز به روز بیشتر می شود و مهمترین سوالی که در این یادداشتها مطرح می شود این است که: وظیفه فرزند در برابر این دست موقعیتها چیست؟ آیا او موظف است مادر یا پدر خود را از خیانت رخ داده مطلع کند و زندگی زناشویی والدین را نجات دهد؟ آیا خودش باید دست به کار شود و کاری کند؟ یا اینکه باید سکوت کند؟
نظر شما در این رابطه چیست؟ اقدام درست چه می تواند باشد؟
سخنی با والدین
همیشه نوجوانان و جوانان، قربانی روابط بررسی نشده نیستند بلکه برخی از مواقع این والدین هستند که به خیال خود یک رابطه پنهانی را شروع کرده و به گمان خود تصور می کنند کسی از این مساله اطلاع ندارد.
در حالی که فرزندان ریز بین تر از این هستند که والدین بتوانند چیزی را از دید آنها پنهان کنند. شاید فرزندان خانواده چیزی بروز ندهند اما بر ملا نشدن هر مساله ای در خانواده می تواند چند دلیل داشته باشد از جمله، حفظ احترام، ترس از والدین، ترس از آبروریزی و از هم پاشیدن زندگی مشترک و دلایلی دیگر…. لذا والدین موظف هستند که فرزندان خانواده را هوشمندتر از این حرفها دانسته و تصور نکنند اگر موضوعی را مخفی می کنند لزوما به معنای بی اطلاعی آنهاست. پس مراقبت در رفتار خود، از اصول اساسی فرزند پروری است. تربیت فرزندان به اندازه تمام عمر والدین ادامه دار است و فرآیندی نیست که برای مدتی محدود و معین، تعریف شده باشد.
به خاطر داشته باشید که علل اصلی انحرافات اخلاقی و رفتاری نوجوان و جوان را باید در نحوه برخورد اولیا مطالعه نمود. چنانچه والدین بتوانند علاوه بر نقش پدری و مادری نقش یک دوست قابل اعتماد را با او بازی کنند، نوجوان؛ آنها را برای خود تکیه گاهی امن منظور می کند، از مهمترین فواید این امر یکی این است که نیازهای نوجوان و جوان تامین می شود و وی از گزند آسیبهای روانی و اجتماعی مصون می ماند. این نقش توسط والدین به آسانی ایجاد نمیگردد بلکه به آگاهی، بینش صحیح، ثبات عاطفی، صبر و شکیبایی و از همه مهمتر سلامت اخلاقی و روانی خود والدین بستگی دارد.
لذا والدینی که خودشان در ارتباط زناشویی خود خلل جدی داشته و حتی تجاربی مثل خیانت و روابط ناسالم را رقم می زنند قطعا الگویی خوب و شایسته برای فرزندان خود نیستند و باید به زودی زود منتظر بروز همین سبک رفتاری های ناشایست از جانب فرزندان نوجوان و جوان خود باشند.
شما پدر یا مادر گرامی اگر مشکلی حاد و جدی در زندگی مشترک تان دارید قطعا بی وفایی و خیانتهای زناشویی، راه حل درست و مناسب و یا راه فرار از آن نمی باشد وباید از مجراهای منطقی تر مثل دریافت کمک از مشاوران مجرب، در صدد رفع مشکلات ارتباطی خود باشند.
سخنی با فرزندان
احساس آرامش، امنیت، سلامت اخلاقی، احساس رضایت از زندگی خانوادگی و شادمانی، از حقوق اصلی و اولیه هر فرزندی در خانواده است.
هر خانواده یک حالت یا وضعیت منحصر به فرد دارد که ما آن را “فضای خانوادگی” می نامیم. بزرگسالان هر خانواده هم برای خود دارای ارزشهایی هستند. ترکیب فضای خانواده و ارزشها پیامی به فرزند منتقل می کند و آن اینکه چه چیزی در خانواده مهم است. این والدین هستند که دیدگاه فرزندان را در مورد اینکه چه چیزهایی مهم باشند، شکل می دهند. مثلا در یک خانواده امانت داری و درست کاری مهم است، زیرا خود والدین چنین ویژگی دارند و آن را می پسندند و آنها را به فرزندشان نیز منتقل می کنند.بعضی از ارزشها هم بیان نمی شوند ولی برای فرزندان ملموس هستند(مثل عشق، تعهد، وفاداری و ..)
مثلا یک فرزند می بیند که والدینش در هنگام بروز مشکلات صحبت می کنند بنابراین یاد میگیرد که به همکاری و برخورد منطقی با مسایل اهمیت دهد. فرزند دیگر می بیند که والدینش درمورد مسایل جر و بحث می کنند و از سازش کردن اجتناب می کنند پس می آموزد از راههای غیر منطقی مثل دعوا کردن، بی وفایی و .. نیز می توان مشکل را رفع کرد.
اما در اینجا یک تبصره مهم وجود دارد. درست است که برخی از خانواده ها ارزشهای اخلاقی شایسته ای را به فرزندان منتقل نمی کنند اما واقعیت این است که فرزندان راه خودشان را می روند. یعنی فرزندان درباره چگونگی برخورد با هر یک از ارزشهای خانوادگی، خودشان تصمیم می گیرندو ممکن است فرزندی یک ارزش را بپذیرد و فرزندی دیگر آن را اصلا مورد توجه قرار ندهد. به هر حال هر کس خودش تصمیم می گیرد که چه چیزخانواده برای او مهم است.
مخلص کلام اینکه اگر می بینید وفاداری در خانه شما پایمال شده است پس شما به عنوان فرزند خانواده، تصمیم بگیرید این ضد ارزش را نیاموزید و با آن مقابله کنید.
ضمن اینکه همیشه به خاطر داشته باشید که یکی از خصوصی ترین و محرمانه ترین روابط، رابطه زن و شوهری است که هیچکس نباید در آن دخالت داشته باشد مگر با اجازه خود زوجین.
لذا شما فرزندان گرامی که از روی تجسس و یا بدون اراده متوجه بی وفایی یکی از والدین خود شده اید ضرورت دارد که از کنار این مساله بگذرید.
به ترتیب زندگی والدین خود دست نزنید و به طور مستقیم والد دیگر را متوجه این امر ننمایید. در اکثریت غریب به اتفاق خیانتها وبی وفایی ها هر دو طرف متوجه اتفاق روی داده هستند اما بنا به برخی از مصلحتهای درست یا نادرست، برخورد جدی با آن نمی کنند لذا شما هم بهتر است در روابط خصوصی والدین خود تجسس نکنید.
منبع: تبیان