برکناری استاندار اصفهان هم ضروری بود
روزنامه هم میهن نوشت: روش رئیسجمهور در برکناری شهرام دبیری، الگویی میتواند باشد برای دولتمردان که از مماشات با مدیران منصوب بپرهیزند. در همان روزهای جنجال سفر دبیری، خرابکاری عمدی گروهی در اصفهان در خط لوله آب کوهرنگ به یزد خساراتی چون قطعی آب شرب یزد، سرگردانی مسافران و دهها میلیارد تومان ضرر در پی داشت. تاسفبار اینکه این نخستینبار هم نیست که چنین فعل مجرمانهای در این استان رخ میدهد. بااینهمه من ندیدم در میان همه اخبار و تحلیلها، این سخن هم مکرر بیان شود که با متعرضان به خط لوله، برخورد قضایی صورت میگیرد.
رئیس دادگستری یزد البته گفته که دستگاه قضا پیگیر موضوع است اما خب شما این سخن را بگذارید در کنار حرفهای نماینده یزد که گفته: «در یک دهه گذشته این عمل بیش از 50 دفعه تکرار شده.» اگر همان دفعه اول به چنین رفتارهایی رسیدگی قضایی میشد، امروز این وضعیت بر منطقه حاکم بود؟ فراموش نکنیم که یکی از مواردی که همواره در اعتراضها موجب صدور احکام قضایی شده، تبدیل شدن اعتراض به اغتشاش و برهمخوردن امنیت روانی جامعه بوده و مگر این کار، چیزی در این مورد کم دارد؟ آب شرب مردم هموطن را راهی خاک و هوا کردن، مصداق چیست؟
جز این، من این یک قلم را دیگر اصلاً جایی ندیدم که کسی بگوید استاندار اصفهان بهعنوان عالیترین مقام سیاسی و امنیتی این استان بهتر است بهواسطه سوءمدیریت خود در این زمینه برکنار شود. طبق قانون استاندار مسئول برقراری و حفظ نظم و امنیت استان است. پس باید از این فضای احساسی که همهچیز را پای کشاورزان عصبانی و زمینهای تشنه میگذارد، گذشت و از مسئولان خواست که اگر نمیتوانند وظایف خود را بهدرستی ایفا کنند، استعفا بدهند.
با این وضعیت غیرمسئولانهای که در پیش گرفته شده و هر روز بهشکلی، روزی در پیامکهای حجاب و روزی در لغو کنسرتهای قانونی در این استان، قوانین کشور به سخره گرفته میشود، انتظار بهبودی در اوضاع نمیتوانست داشت. بنابراین برکناری یا استعفای استاندار اصفهان خواسته چندان عجیبی نباید تلقی شود. با ادامه این وضعیت، فاتحه دولت را باید خواند و شاید ناچار باشیم به عصر تامس هابز و ژان بدن برگردیم و تازه از سر نو بگوییم مهمترین خواسته ما، تاسیس دولتی است که قوانینش در سراسر کشور واجبالاطاعه باشد.