تاسفبار است که چشمتان را روی فقر و فساد بستهاید!
روزنامه هم میهن نوشت: آیا میتوان هر ارزش و رفتار مطلوب یا نامطلوبی را صرفاً با اتکا به قانون در جامعه رواج داد یا منع کرد؟ پاسخ نهتنها منفی است بلکه در بسیاری از موارد نتیجه آن کاملاً برعکس است.
نمونه آن منع مشروبات الکلی در آمریکا بود که یک قرن پیش ممنوع کردند ولی پس از ده سال متوجه نتیجه عکس و فاجعهبار این ممنوعیت شدند و قانون خود را اصلاح کردند.
در همین ایران هم موارد فراوانی از این نوع قوانین وجود دارد که عوارض و ناکارآمدی آن روشن است. نمونه آن همین حجاب است.
اخیراً آقای[جواد] لاریجانی یکی از تحلیلگران اصلی جریان اصولگرایی نیز متوجه ماجرا شده و صریحاً اعلام کرد که: حدود «برهنگی» در کشور ما باید تعیین شود. در آمریکا برای حجاب قانون اخلاق عمومی وجود دارد.» خُب اگر از اول این را میپذیرفتید که دیگر مسئلهای باقی نمیماند. پرداختن به مسئله برهنگی و حدود عرفی آن متفاوت از بحث حجاب شرعی است و مبتنی بر قواعد عرفی است که نمایندگان واقعی مردم بدون فیلترینگ و استصواب، قانون آن را تصویب کرده تا اجرا شود. عرف هم تغییر میکند و مهمتر از همه اینکه ناظر به فرهنگ مردم و جامعه است و ربطی به ارزشهای غربی و شرقی و فرامرزی ندارد.
ولی در ایران کنونی عدهای که در اقلیت محض هستند؛ این موضوع را شرعی و صفر و یک کردهاند و راه را بر اصلاح خود بستهاند و کارشان کشیده به اعتراض چند نفری جلوی خانه مراجع، تحصن جلوی مجلس و از همه خوشمزهتر طومارنویسی مجلسیان است که در تاریخ بیسابقه است.
مجلسی که باید در رأس امور باشد برای اجرای مصوبه خود طومار امضا میکند بدون اینکه توضیح دهند که اگر مصوبه شما درست و مطابق خواست مردم بود به چنین روزی دچار نمیشد که به عنوان خطرناک بودن برای امنیت جامعه اجرایش از دستور خارج شود.
این گروه یک مسئله عادی را به اندازهای صفر و یکی کردهاند که کوشش زنان برای پوشش متعارف را به اعلام جنگ علیه خود تعبیر نمودهاند؛ بهطوریکه امام جمعه تهران میگوید: «تا خون در بدن داریم، از حجاب کوتاه نمیآییم.» اصلاً متوجه تبعات این نگاه نه برای ایران و نه برای دینداری مردم و نه حتی برای خودشان هم نیستند.
آنچه که در ایران عجیبتر است اصرار این اقلیت محض بر اجرای مصوبهای است که در صورت اجرایی شدن، به احتمال زیاد دولت ایران را مصداق اتهامات بینالمللی قرار خواهند داد. همچنان که تاکنون هم مواردی از آن را انجام دادهاند.
یکی از خطاها و تبعات این رفتار در بالا ذکر شد، ولی تردیدی نیست که تبعات آن از حیث کارآمدی و رعایت حجاب بسیار بیشتر است و هر روز موجب ریزش بیشتر میان علاقهمندان به حجاب خواهد شد زیرا امتزاج اجبار و حجاب چنین نتیجهای خواهد داشت. حتی افراد محجبه هم از آن رویگردان خواهند شد.
متاسفانه برخی متولیان دین نیز حجاب و دین را یکی گرفتهاند و در مقابل، چشم خود را بر فقر و فساد و تبعیض بستهاند. در همین روزها که احکام فساد 3/7میلیارد دلاری صادر شده اگر از دیوار صدای اعتراض و محکومیت علیه فساد شنیدید، از این جماعت هم خواهید شنید. آنان اصلاً دغدغهای در این موضوعات ندارند. به همین دلیل است که مردم حس میکنند که آنان فاقد صداقت دینی هستند.
آنان حتی حاضرند فساد را توجیه کنند؛ ولی دست از پوشش زنان بر نمیدارند. جالب اینکه نه حاضرند آن را در حد متعارف به رسمیت بشناسند و نه میتوانند با آن مقابله کنند؛ چون بهخوبی میدانند که قابل مقابله کردن نیست. به نظر میرسد که این اقدامات بیشتر شبیه آب در هاون کوبیدن شده است.