جملات حکیمانه مارکوس اورلیوس؛ راهی به سوی آرامش درونی
رازهای زندگی از نگاه مارکوس اورلیوس؛ جملاتی برای اندیشیدن
مارکوس اورلیوس به عنوان “پادشاه فیلسوف” شناخته میشود و آخرین امپراتور از “پنج امپراتور خوب روم” است. این عنوان که توسط ماکیاولی به آنها داده شده، به پنج رهبر اشاره دارد که با حکمت جانشینان مناسب را برگزیدند، به جای اینکه به طور خودکار فرزندان خود را به عنوان جانشین معرفی کنند. اورلیوس از سال 161 میلادی تا 180 میلادی سلطنت کرد و آخرین امپراتور دوران “پکس رومانا” (صلح روم) بود. او مردم روم را از ویرانیهای ناشی از طاعون، جنگها و نبردهای مداوم با قبایل آلمانی رهبری کرد. او محبوب مردم بود.
اورلیوس همچنین به عنوان یک دانشآموز فلسفه استویک شناخته میشد؛ فلسفهای باستانی یونانی و رومی که بر استفاده از منطق و دلیل برای هدایت ادراکات فردی تأکید دارد. فضیلت و وظیفه به ویژه مورد تأکید قرار میگرفت. بنیانگذار این فلسفه، زنو از سیتیوم، در آکادمی افلاطون تحصیل کرده بود. بسیاری از جملات اورلیوس به طور مستقیم از کتاب خود، “مراقبهها” برگرفته شده است که یکی از بزرگترین آثار فلسفی محسوب میشود.
• وقتی صبح از خواب برمیخیزید، به این فکر کنید که چه افتخار گرانبهایی است زنده بودن – نفس کشیدن، اندیشیدن، لذت بردن، و دوست داشتن.
• شما بر ذهن خود قدرت دارید – نه بر رویدادهای بیرونی. این را درک کنید و قدرت را خواهید یافت.
• بر زیبایی زندگی تمرکز کنید. ستارگان را تماشا کنید و خود را همراه آنها در حال حرکت ببینید. به طور مداوم به تغییرات عناصر در یکدیگر بیندیشید، چرا که این افکار غبار زندگی زمینی را از میان میبرند.
• خوشبختی زندگی شما به کیفیت افکار شما بستگی دارد.
• هر چیزی که میشنویم یک نظر است، نه یک حقیقت. هر چیزی که میبینیم یک دیدگاه است، نه واقعیت.
• وقت خود را برای بحث کردن درباره اینکه یک انسان خوب چگونه باید باشد، تلف نکنید. خودتان یکی باشید.
• پیامدهای خشم بسیار دردناکتر از دلایل آن است.
• بهترین انتقام این است که شبیه کسی که به شما آسیب رسانده است، نشوید.
• چیزهایی را که سرنوشت شما را به آنها پیوند داده بپذیرید و افرادی را که سرنوشت شما را با آنها مرتبط کرده است، دوست بدارید، اما این کار را با تمام قلب انجام دهید.
• روح با رنگ افکارش رنگآمیزی میشود.
• هدف زندگی این نیست که در طرف اکثریت باشی، بلکه این است که از یافتن خود در صفوف دیوانگان بگریزی.
• اگر چیزی درست نیست، آن را انجام ندهید؛ اگر چیزی حقیقت ندارد، آن را نگویید.
• به زندگی که تاکنون داشتهاید به عنوان یک زندگی تمامشده نگاه کنید و باقیمانده را به عنوان یک فرصت اضافی ببینید و آن را مطابق طبیعت زندگی کنید. دستی را که سرنوشت به شما داده است دوست بدارید و آن را متعلق به خود بدانید، زیرا چه چیزی میتواند مناسبتر باشد؟
• بسیار کم برای ساختن یک زندگی شاد لازم است؛ همه چیز در درون شما و در روش تفکر شماست.
• اجازه دهید مردان ببینند و بدانند که یک مرد واقعی چگونه زندگی میکند.
• سعی کنید دعا کردن را به گونهای متفاوت امتحان کنید و ببینید چه اتفاقی میافتد: به جای درخواست راهی برای رسیدن به چیزی که میخواهید، بخواهید تمایلتان به آن را از دست دهید.
• یادآوری همه چیز خیلی زود در زمان گم میشود.
• به جای خیالبافی درباره چیزهایی که ندارید، نعماتی را که دارید بشمارید و به یاد آورید که اگر این نعمتها را نداشتید، چقدر برای آنها آرزو میکردید.
• یاد گرفتهام با دقت بخوانم؛ به دانشی سطحی و گذرا بسنده نکنم و به سرعت با چیزهایی که معمولاً بیان میشوند، موافقت نکنم.
• نباید به شرایط اجازه دهید شما را خشمگین کنند، زیرا آنها اهمیتی نمیدهند.
• وظیفه رهبری این است که با هوشمندی با آنچه داده شده کار کند و زمان را برای خیالپردازی درباره دنیای بدون نقص و انتخابهای کامل تلف نکند.
• ذهنی که از احساسات آزاد شده باشد، دژی نفوذناپذیر است، هیچ پناهگاهی امنتر از این برای انسان وجود ندارد.
• اگر خیار تلخ است، آن را دور بینداز! اگر در مسیر خار است، از آن دوری کن! کافی است. چرا درباره وجود مزاحمتها فکر کنیم؟
• ارزش یک مرد بیش از ارزش آرزوهایش نیست.
• بهترین پاسخ به خشم سکوت است.
• برای یادگیری چیز خوبی به خود وقت بدهید و از سرگردانی و جستجوی بیهدف دست بردارید.
• چون چیزی دشوار به نظر میرسد، فکر نکنید که غیرممکن است.
• شما از سه جزء تشکیل شدهاید، بدن، نفس و ذهن. از این میان، دو جزء اول فقط در اختیار شما هستند؛ فقط جزء سوم واقعاً متعلق به شماست.
• هرگز نگذار آینده تو را مضطرب کند. اگر مجبور شوی با آن روبرو شوی، همان سلاحهای عقلی که امروز علیه مشکلات حال داری، تو را مجهز خواهند کرد.
• هنر زندگی بیشتر شبیه کشتی گرفتن است تا رقصیدن، زیرا زندگی هنرمندانه نیازمند آماده بودن برای مقابله با حملات ناگهانی و غیرمنتظره است.
• هیچ عمل تصادفی و هیچ عملی که بر پایه اصول اساسی نباشد، وجود ندارد.
• لیستی در ذهن خود داشته باش از کسانی که با خشم و کینه درباره چیزی میسوختند، حتی از مشهورترینها در موفقیت، بدبختی، اعمال شرورانه، یا هر تمایز خاص دیگری. سپس از خود بپرس، نتیجه چه بود؟ دود و غبار، چیزی شبیه اسطورهای ساده که میخواست افسانه شود…
• هرگاه کسی به تو بدی کرد، فوراً بررسی کن که چه درکی از خوب یا بد در عمل او وجود داشت. وقتی این را بفهمی، بهجای تعجب یا خشم، احساس دلسوزی خواهی کرد.
• تصمیم بگیر آسیب نبینی و آسیب نخواهی دید. احساس آسیب نکن، و واقعاً آسیبی نخواهی دید.
• آرام و مطمئن بمان، صرفنظر از آنچه زندگی به سوی تو پرتاب میکند.
• مهربانی شکستناپذیر است، اما تنها زمانی که صادق باشد، بدون ریا و تظاهر. زیرا حتی بدخواهترین افراد هم نمیتوانند با مهربانی پیوسته و تذکر ملایم خطاهایشان مقابله کنند، حتی زمانی که میخواهند به تو آسیب برسانند.
• چقدر زمان بیشتری نصیب کسی میشود که بهجای نگاه کردن به گفتهها یا اعمال یا افکار دیگران، فقط به آنچه خود انجام میدهد، میاندیشد تا آن را درست و مقدس کند.
• اگر کسی بتواند به من نشان دهد که آنچه فکر میکنم یا انجام میدهم اشتباه است، خوشحال خواهم شد تغییر کنم، زیرا من به دنبال حقیقت هستم. هیچکس با حقیقت واقعی آسیب ندیده است. کسی که به فریب و نادانی خود ادامه میدهد، آسیب میبیند.
• به اعماق وجود خود نفوذ کن، زیرا چشمهای از نیکی وجود دارد که همیشه آماده جوشیدن است اگر همچنان به کاوش ادامه دهی.
• تمام آنچه نیاز داری این است: اطمینان از قضاوت در لحظه حال، عمل به نفع عمومی در لحظه حال، و نگرشی سپاسگزارانه در لحظه حال نسبت به هر چیزی که پیش میآید.
• ضروری است به یاد داشته باشی که توجهی که به هر عملی میدهی باید متناسب با ارزش آن باشد، زیرا در این صورت از خستگی و تسلیم شدن اجتناب میکنی، اگر خود را با کارهای کماهمیت فراتر از آنچه باید مشغول نکنی.
• از کمک گرفتن خجالت نکش. تو وظیفهای داری که باید انجام دهی، درست مثل یک سرباز در میدان نبرد. پس چه اشکالی دارد اگر زخمی شدهای و بدون کمک سرباز دیگری نمیتوانی بالا بروی؟
• اولین قانون این است که روحی ناآشفته داشته باشی. قانون دوم این است که به چیزها نگاه کنی و آنها را همانطور که هستند بشناسی.
• از این زمان کوتاه با طبیعت در هماهنگی عبور کن و به آرامی به محل استراحت نهایی خود برس، درست مانند زیتونی رسیده که زمین را ستایش میکند که او را پرورش داده است و از درختی که او را رشد داده سپاسگزار است.
• یاد گرفتم با دقت مطالعه کنم و به درک سطحی و اجمالی از کل راضی نباشم، و خیلی سریع با کسانی که درباره چیزی زیاد صحبت میکنند موافقت نکنم.
• زندگی کوتاه است، میوه این زندگی شخصیتی خوب و اعمالی برای خیر عمومی است.
• هر کجا که فردی بتواند زندگی کند، در آنجا میتوان خوب زندگی کرد.
• آنچه برای کندو خوب نیست، برای زنبور هم خوب نیست.
• چیزهایی که سرنوشت به تو پیوند داده است بپذیر و مردمی که سرنوشت تو را با آنها در یک مسیر قرار داده است، دوست بدار، اما این کار را با تمام وجودت انجام بده.
• قانونی برای آینده به یاد داشته باش: هنگامی که چیزی تو را وسوسه میکند که تلخ شوی، به جای اینکه بگویی “این بدبختی است”، بگو “تحمل این وضعیت با شایستگی، خوشبختی است.”
• زندگی خود را در حقیقت و عدالت بگذران، با تحمل کسانی که نه راستگو هستند و نه عادل.
• ما فقط اکنون زندگی میکنیم. همه چیز دیگر یا گذشته است یا ناشناخته.
• تنها آنچه اتفاق میافتد، آنچه مقدر بوده است را دوست داشته باش. هیچ هماهنگی بزرگی بالاتر از این نیست.
• عمل نکن گویی که قرار است ده هزار سال زندگی کنی. مرگ بالای سرت است. تا وقتی زنده هستی و در توانت است، نیکو باش.
• مرگ چیزی نیست که انسان باید از آن بترسد، بلکه باید از این بترسد که هرگز شروع به زندگی نکرده باشد.
• آنچه اکنون انجام میدهیم در ابدیت طنین میاندازد.
• در نهایت درک کن که چیزی در درون تو وجود دارد که قدرتمندتر و الهیتر از آن چیزی است که باعث امیال جسمانی میشود و تو را مثل عروسکی بیاراده میکشد. چه افکاری اکنون ذهن من را اشغال کردهاند؟ آیا ترس، سوءظن، تمایل یا چیزی شبیه به آن نیست؟
• خشمگین بودن نشانه مردانگی نیست. بلکه ملایمت و مدنیت انسانیتر است، و بنابراین مردانهتر. هرچه انسان به ذهنی آرامتر نزدیکتر شود، به قدرت نزدیکتر است.
• خوب به درون خود نگاه کن؛ منبعی از قدرت در آنجا وجود دارد که همیشه جاری خواهد شد اگر همیشه نگاه کنی.
• این علامت کمال شخصیت است: هر روز را طوری بگذران که انگار آخرین روز توست، بدون عجله، تنبلی یا تظاهر.
• هر موجود زندهای هنگامی به کمال میرسد که راه درست برای طبیعت خود را دنبال کند.
• جهان دگرگونی است؛ زندگی ما همان چیزی است که افکار ما از آن میسازد.
• هر روز را با گفتن این به خودت آغاز کن: امروز با دخالت، ناسپاسی، گستاخی، بیوفایی، بدخواهی و خودخواهی روبرو خواهم شد، همه آنها به دلیل نادانی خطاکاران از آنچه خوب یا بد است.
• روزهای تو شمارهگذاری شدهاند. از آنها استفاده کن تا پنجرههای روحت را به سمت خورشید باز کنی. اگر این کار را نکنی، خورشید بهزودی غروب خواهد کرد و تو با آن.
گردآوری:بخش سرگرمی موزستان