حکایت زاهد که درم گرفت و دینار سعدی؛نثر کهن و زبان امروزی
متن و معنی حکایت زاهد که درم گرفت و دینار سعدی
حکایت «زاهد که درم گرفت و دینار» از باب دوم گلستان سعدی (در اخلاق درویشان) یکی از داستانهای کوتاه اما پرمغز این اثر است که با زبانی طنزآمیز و نگاهی نقادانه، به موضوع زهد ظاهری، ریاکاری، و حقیقت معنویت میپردازد. این حکایت نهتنها در بستر ادبیات کلاسیک پارسی، بلکه در زمینههای اخلاقی، اجتماعی، و حتی روانشناختی نیز قابل بررسی است. در ادامه، این حکایت را به زبان اصلی و امروزی قرار داده ایم..
حکایت زاهد که درم گرفت و دینار سعدی
مطابقِ این سخن، پادشاهی را مُهِمّی پیش آمد. گفت: اگر این حالت به مرادِ من بر آید، چندین دِرَم دهم زاهدان را.
چون حاجتش برآمد و تشویشِ خاطرش برفت، وفایِ نذرش به وجودِ شرطْ لازم آمد. یکی را از بندگان خاصّ کیسهٔ دِرم داد تا صرف کند بر زاهدان.
گویند غلامی عاقلِ هشیار بود. همه روز بگردید و شبانگه باز آمد و درمها بوسه داد و پیش ملِک بنهاد و گفت: زاهدان را چندان که گردیدم، نیافتم!
گفت: این چه حکایت است؟! آنچه من دانم در این مُلک چهارصد زاهد است.
گفت: ای خداوندِ جهان! آن که زاهد است نمیستاند و آن که میستاند زاهد نیست.
ملِک بخندید و ندیمان را گفت: چندان که مرا در حقِّ خداپرستان ارادت است و اقرار، مر این شوخدیده را عداوت است و انکار و حق به جانب اوست!
زاهد که درم گرفت و دینار
زاهدتر از او یکی به دست آر
حکایت زاهد که درم گرفت و دینار به زبان امروزی
پادشاهی با مشکلی روبهرو شد و گفت: «اگر این مشکل به خواستهام حل شود، مقداری پول به زاهدان میدهم.» وقتی خواستهاش برآورده شد و نگرانیاش برطرف گردید، لازم شد به نذرش عمل کند. پس یکی از خدمتکاران نزدیکش را صدا کرد و کیسهای پر از پول به او داد تا بین زاهدان تقسیم کند.
میگویند آن خدمتکار، فردی باهوش و زیرک بود. تمام روز گشت و شبهنگام برگشت، پولها را بوسید و جلوی پادشاه گذاشت و گفت: «هرچه گشتم، زاهدی پیدا نکردم!»
پادشاه گفت: «این چه حرفی است؟ من میدانم در این سرزمین چهارصد زاهد وجود دارد.»
خدمتکار جواب داد: «ای پادشاه جهان! آن که زاهد واقعی است، پول قبول نمیکند و آن که پول میگیرد، زاهد نیست.»
پادشاه خندید و به اطرافیانش گفت: «من هرچقدر به خداپرستان علاقه و اعتقاد دارم، این جوان تیزبین به آنها بیاعتماد است و انکارشان میکند، اما حق با اوست!»
شعر:
زاهدی که پول و دینار میگیرد،
زاهدتر از او پیدا کن اگر میتوانی!
گردآوری:بخش سرگرمی موزستان