دست خالی زاکانی برای پروژههای عمرانی باعث پروپاگاندای آسیبهای اجتماعی شده
رضا قدیمی، مدیر پیشین خدمات اجتماعی شهرداری تهران پس از 8 سال سکوتش را شکسته و دستِ خالی شهرداری زاکانی در ارائه خدمات عمرانی برای توسعه شهری را دلیل پروپاگاندای فعالیتهای آسیبساز در حوزه آسیبهای اجتماعی میداند.
صدور حکم تخلیه و بازپس گیری ساختمان «سرای غزل» از یک انجمن مردمی و غیر دولتی فعال در کاهش آسیبهای اجتماعی بهانهای بود برای گفتوگو با رضا قدیمی رییس اسبق خدمات اجتماعی شهرداری تهران.
این مقام پیشین در گفتوگو با اعتماد میگوید: «یکی از مهمترین اقدامات هر نهادی استفاده از نیروهای متخصص در حوزه کاریاش است. ما سعی میکردیم افراد صاحب نظر و بزرگانی را کنار خودمان داشته باشیم و بدون مشورت با این افراد در جلسات شورای اجتماعی شهرداری، تصمیم نمیگرفتیم. آقای دکتر غلامعلی افروز، عضو هیات مدیره سازمان بود، دکتر موسوی چلک رئیس انجمن مددکاری کشور و یا جناب آقای دکتر اسکندری رئیس دانشکده روان پزشکی دانشگاه علامه و بسیاری دیگر از کارشناسان زبده ما را در این مسیر یاری میکردند که مطمئن باشیم تصمیماتمان ضریب خطای کمتری دارد. امروز نمیدانم مکانیسم تصمیمگیریها چیست که چنین نتایجی به همراه دارند. به لطف حضور همین اساتید بود که نگاه ما به انجمنهای مردمی و غیر دولتی، حمایتی بود و به طور متقابل برای بهتر شدن کلانشهرمان تلاش میکردیم. فعالیت در حوزه آسیبهای اجتماعی، بسیار حساس و پیچیده است و تصدی کارهای اجرایی در حوزه آسیبهای اجتماعی باید به نهادهای مردمی سپرده شود که قلبشان برای این کار میتپد، این کار را بلدند و در این زمینه تجربه دارند. در همان دوره فعالیت ما، موسسه طلوع بینشانها یکی از موسسات خوشنام برای کمک و حمایت از زنان بیسرپرست، کودکان کار، معتادان و بیخانمانها بود و گفته میشد که تعداد زیادی مددجو از خدمات حمایتی این انجمن استفاده میکنند. با توجه به وسعت فعالیتهای این موسسه، واگذاری یک ساختمان به موسسه طلوع، کار چندان غریبی نبود و بنابراین، با اخذ مجوز واگذاری، ساختمان را در اختیار موسسه گذاشتیم بدون آنکه مالکیت ساختمان منتقل شود. البته این ساختمانها هم اغلب وضعیت درستی نداشتند و متروکه بودند و انجمن های مردمی بعد از تحویل، ساختمانها را با هزینه خودشان بازسازی میکردند.»
قدیمی با نگاهی به رویکرد جدید شهرداری تهران در 26 ماه اخیر میگوید: «متاسفانه آنچه در این سه سال اخیر در شهر میبینم، نمایش تبلیغات است. در آن زمان زیرساختها و بخش عمدهای از فعالیتهای تخصصی سازمان خدمات اجتماعی به بخش خصوصی و انجمن های حمایتی مورد تایید سازمان بهزیستی به حوزه آسیبهای اجتماعی سپرده شده بود. مراکز بهاران برای نگهداری زنان بیسرپرست، مراکز ترک اعتیاد، مراکز اسکان بیخانمانها یا همان مددسراها و سامانسراها از جمله زیرساختهای تخصصی دراین حوزه بود که بسته به نوع منطقه در مناطق 22 گانه پایتخت که توسط تشکلهای مردمنهاد اداره میشدند. درباره سطح حمایت از این تشکل ها هم بر اساس وضعیت استقرار، سرانه دریافتی این مراکز متفاوت بود. امروز میبینم که نهتنها بسیاری از این مراکز تعطیل شده یا تغییر کاربری داده، برای همان تعداد اندکی که باقی مانده هم با اسامی جدید در ایستگاههای مترو و اتوبوس و سطح شهر به شکل بسیار عجیب و نامتعارف تبلیغ کردهاند که انگار این مراکز به تازگی ایجاد شده است. متاسفانه اینکه اسم مراکزی که بسیاری از آنها را به شیوههای مختلف تعطیل کردهاید، نامش نمیشود خدمترسانی جدید. بسیاری از این تبلیغات و آمارسازیهایی که تیم مدیریت شهری تهران در سالهای اخیر انجام میدهند، متاسفانه تنها ناشی از دست خالی همکاران آقای زاکانی است. در حالی که امکانات و زیرساختها نسبت به همان دوره فعالیت ما به حداقل رسیده و به شکل چشمگیری نسبت به دوره فعالیت ما کاهش یافته اما تبلیغات برای فعالیت همین تعداد باقیمانده را هر روز افزایش میدهند تا شاید رزومهسازی اتفاق بیفتد اما متخصصان حوزه به خوبی متوجه میشوند که با کاهش زیرساختها و امکانات، آینده پایتخت در سالهای آینده چطور خواهد شد. آیا امروز از مراکز بهاران اثری در شهر میبینید؟ وقتی زیرساختها را کم میکنید، شاید در دو سال اول اثر مشهودی نداشته باشد اما به موازات همین میزان کاهش زیر ساخت در یک شهر به جهت عدم گسترش به موقع فعالیتهای پیشگیرانه 10 سال بعد به تعداد جنایتکاران و پروندههای جنایت شهری اضافه میشود.»
این مقام پیشین شهرداری مجددا تاکید کرد: «اگر کسی که ادعا کند میتواند ظرف مدت کوتاهی، آسیبهای اجتماعی را حذف و یا کاهش بدهد، حتما دروغ میگوید چون کاهش آسیبهای اجتماعی ظرف یک بازه بلندمدت مثلا 10 ساله، از 5 الی 10 درصد فراتر نخواهد رفت. شاید یادتان باشد در مصاحبههای مختلفی از سوی مدیریت کلان شهری حذف متکدیان در سه ماه آینده و … را شاهد بودهایم و دیدیم که در شهر چه اتفاقی افتاده است. در سالهای اخیر نه تنها شاهد حذف نبودیم که روز به روز تعداد کودکان کار و متکدیان مختلف اضافهتر شده است.»
قدیمی، دلیل چنین اظهارنظرهایی را عدم تسلط مدیران فعلی شهری به وظایف ذاتی مسئولیتهایشان میداند: «زمانی که شاهد اینگونه اظهارنظرها و مصاحبهها و تعیین ضرب الاجل برای محو و حذف یک ناهنجاری در سطح شهر از مدیران کلان شهرداری هستیم معنایش این است که متاسفانه شناخت اولیه و درک مناسبی در موضوعات اجتماعی وجود ندارد. متاسفانه این اتفاق بسیار تلخ و تاسفآور است. فعالیتهایی که بر اساس مطالعات دقیق و بررسیهای علمی در شهر پایهریزی شده بود در حال فروپاشی و از بین رفتن است و دوستان غرق در شعارزدگی و آماردهیهای غیر پارامتریک هستند.»
دکتر قدیمی در بخش دیگر از صحبتش میگوید: «واگذاری یک ساختمان به یک انجمن مردمی، در قبال حجم وظایف دشواری که این انجمنها و گروههای مردمی بر عهده میگیرند، کمترین کاری است که دولتها و شهرداریها میتوانند انجام دهند. این صحبت کارشناسان جهانی است که میگویند کار مردم را به مردم بسپارید و دولت فقط موظف است امکانات مهیا کند. البته بعید میدانم که مسئولان فعلی با مفهوم حمایت آشنا باشند چون چنانکه مشهود است، این مسئولان بیشتر مایلند همه کارها و اقدامات به نام خودشان تمام شود و این همه تبلیغات در سطح شهر و خیابانها ناشی از بیگانگی با مفهوم حمایت است.»
قدیمی با انتقاد از کمپینهای تبلیغاتی شهرداری زاکانی برای انجام اقدامات خدمات حمایتی میگوید: «هیچ جای دنیا رسم و عرف نیست برای امور حمایتی کمپینهای تبلیغاتی راه بیندازیم و حتی تبلیغ برای مداخلات کاهش آسیب اجتماعی در جایی از دنیا رسم نیست شما ببینید در مترو با افتخار تبلیغ میکنند: انتقال بی خانمانها با 50 دستگاه ون و 22 دستگاه موتور سیکلت آیا شوخی زشتتر یا تلختر از این میتوان برای به هم ریختن آرامش روانی جامعه انجام داد؟ واقعا باید ترسید که جابجایی مددجوی بی خانمان با وضعیتی که دارد با موتور سیکلت چگونه اتفاق میافتد؟»
مدیر پیشین خدمات اجتماعی شهرداری تهران، ریشه تمام این رفتارهای غیرتخصصی را در دست خالی تیم زاکانی از اقدامات عمرانی و خدمات تسهیلی شهری میداند و میگوید: «ببینید وقتی شما در طول مدیریت شهری نمیتوانید طوری برنامهریزی کنید که فضاهای رفاهی و عمرانی و خدمات شهری را در حوزههای مختلف توسعه دهید، به سراغ دستاوردسازی میروید و این دست خالی سبب میشود روی خدمات حمایتی مانور کنید و افتخارتان جمعآوری معتادان یا بیخانمانها با موتورسیکلت باشد. متاسفانه چه تلخ و ناشایست میشود وقتی هدف پس پرده کمپینهای آسیبهای اجتماعی فعالیتهای پروپاگاندای سیاسی باشد.»