متن مداحی شام غریبان
عجب صحرای خاموشی،عجب شام غریبانی (2)
عجـب گـلهـای خـونینی، عجـب بـاغ و گلستانی
فلـک سـر در گــریبان است
شب شام غریبان است(2)
صــدای واحسینــایی، در این شام سیاه آید (2)
گـمـــانــم حضــــرت زهـــــرا، کـنـــار قتلگـــاه آیـد
فلـک سـر در گــریبان است
شب شام غریبان است(2)
رباب از گریه بیتاب است،کجایی ای علی اصغر (2)
شـــب آزادی آب است، کــجـــــایی ای علــی اصغـر
فلـک سـر در گــریبان است
شب شام غریبان است(2)
پیمبــر این دل شب رو، در آن گودال، خون کرده (2)
ز خـــونِ یــــوسـفِ زهـــرا، محـاسن لالهگـون کــرده
فلـک سـر در گــریبان است
شب شام غریبان است(2)
شاعر:غلامرضا سازگار
مداحی شام غریبان امام حسین
گرچه گشته پایان جنگ حق و باطل
چیـره گشتـه ظــالـم بــر امـام عادل
خـون شهیدان همه برفروزد
ریشه ظلم و ظالمان بسوزد
حسین پیروز است (2)
گـرچه نیـزه ها در سینـه ها نشسته
پشـت نیـزه ها را مشت ها شکسته
گر سر او بر سر نیزه جا کرد
آن سر ببریده به نی نوا کرد
حسین پیروز است (2)
دســت علـــی را گــــرگ هــــا دریـدنـد
هـم تنـش فکـندند هــم سـرش بـریدند
آن تشنـه را با دشنه آب دادند
هل من مُعینش را جواب دادند
حسین پیروز است (2)
مـردمی کـه عهـد رهبـــری شکـستند
اسـب هــای خـــود را نعل تازه بستند
تـا بـر تـن خــون خـدا بتازند
صحنه سوزنده تری بسازند
حسین پیروز است (2)
پیکـــر شهیــدان ســر جــدا فتــاده
نــــالـه اسیــــران در فضــــا فتـــاده
زینب کجــا و کـوفه و اسیری
ای آسمان ای کاش پانگیری
حسین پیروز است (2)
گـــر عـــدو مـی زنــد طبـــل پــایـان جنگ
پـس چــرا می زنند کــودکــان را به سنگ
دشمن که صدها دست و سرفکنده
بــه خیمــه هــا چـــرا شـــــرر فکنده
حسین پیروز است (2)
کـودکـانِ بـی کـسِ بچـه های زهــرا
ســـرنهــــاده از بیـم در میــان صحرا
هر کودکی دوان به هر کناری
دنبـال هـر طفلی روان سواری
حسین پیروز است (2)
آتـش گیـر و دار گـرچـه بنشستـه است
گــریه هــای ربــاب بیش تر گشته است
خون علی اصغر حصار دین است
فــریـاد مظلـومـی او چنین است:
حسین پیروز است (2)
هــــــر نگــــاه ربــــــاب دل شکستـه
همچـو تیـــری بـه قلـب مـن نشسته
با نگاهی که سوزد جگرش را
خواهد از من یگانه پسرش را
حسین پیروز است (2)
آب نـــــوشیــده و گــــریـد فـــزون تــر
گــــوشـه گیـــری کنـد بــه یـــاد اصغر
خونِ دل جای اشک غم ببارید
شیــر دارد ولـــی علـــی ندارد
حسین پیروز است (2)
جــــای هـــــر یتیـمـی در ایـــن میــانه
مــن بــه جــان مــی خــرم هــر تازیانه
این یتیمان که چنین بی کس و یارند
کس و کـاری به جز عمه ندارند
حسین پیروز است (2)
مـــن اسیـــرم کـــــه بـی اراده رفتـم
یـــک چمــن لالـــه را نهــــــاده رفتـم
موی من گشته سفید از غم اکبر
مـــانـده بــر سینـه مــن داغ برادر
حسین پیروز است (2)
ســــــر او بــــر ســــــر نیــــزه ببینید
پــــــای آوای قــــــــــرآنـش نشیـنـیـد
ســـر خـونین وی و محمـل زینب
چه شود گرنشود خون،دل زینب
حسین پیروز است (2)
نــه عجـب گـــر بــــــــه دروازه کوفه
ریـــزم از خـــون سـر گــل و شکوفه
بنگرم چـون که سر رهبر خود را
بشکنم من ز محبت سر خود را
حسین پیروز است (2)
خون سرخ حسین، سر به کیوان کشید
بــر حیـــات یــــزیـد، خــــط بطلان کشید
جسـم علی اکبر ورق ورق شد
تا این ورق روشن ز نور حق شد
حسین پیروز است (2)
از خیمه ها میکشد آتش زبانه
امان از ضرب سیلی و تازیانه
کودکان آواره با ناله و آه
حجت بن الحسن آجرک ا…
واویلا واویلا واویلا واویلا…
در فکر قتل و غارت دشمن دین است
در خیمه ای سوزان زین العابدین است
میگرید از غم هجر ثارُالله
حجت بن الحسن آجرک ا…
واویلا واویلا واویلا واویلا…
شاعر: امیر عباسی
شعر شام غریبان امام حسین
شام هجران شاهی غریب است
قتلگاهش پر از بوی سیب است
پیکرش عریان به روی خاک صحرا
می زند صیحه کنان بر سینه زهرا
ای وای… تَر شده از خون پاکش دشت و هامون
ای وای… گشته جسمش زیر تیغ و نیزه مدفون
ای وای… ماه زینب خفته در خون
یاحسین مظلوم ثارالله
آسمان روی خاک زمین است!
وای من ساربان در کمین است
هستی اش را داده در راه نگارش…
ساربان هم دستِ پُر رفت از کنارش!
ای وای… تازیانه بود و جسم دختر او
ای وای… یک بیابان غصه بود و خواهر او
ای وای… مونس نی شد سر او
یاحسین مظلوم ثارالله
شاعر:بهمن عظیمی
شعر شام غریبان
امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است
شام غریبان است
امشب نوای کودکان بر بام کیوان است
شام غریبان است
امشب به دشت کربلا نالان یتیمانند
تا صبح گریانند
امشب به روی کشته ها در ناله مرغانند
چون نی در افغانند
بر خاک بی غسل و کفن رعنا جوانانند
خوابیده عریانند
بر غربت اجسادشان عالم پریشان است
شام غریبان است
امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است
شام غریبان است
امشب عیال مصطفی در گوشهء صحرا
بی منزل و ماوا
اموالشان تاراج کین از فرقهء اعدا
ای آه و واویلا
خون می رود امشب ز چشم دختر زهرا
اف بر تو ای دنیا
آل علی ویران نشین اندر بیابان است
شام غریبان است
امشب یتیمان جهان در گوشهء هامون
غلطان به بحر خون
اندر هوای خاتم او بزدل ملعون
دیوانه و مجنون
سازد جدا انگشت او آن بی حیای دون
ای چرخ شو ویران
کی خاتم محبوب حق در خورد دیران است
شام غریبان است
امشب به بالین حسین زینب عزادار است
بر غم گرفتار است
امشب سکینه بر سر نعش پدر زار است
از دیده گریانست
زهرا به دور کشته ها با خیل حوران است
از دیده خونبار است
امشب فلک گریان به حال آل اطهار اس
شام غریبان است
امشب تن پاک حسین در قتلگاه بی سر
در بحر خون اند
خوابیده بی غسل و کفن با اکبر و اصغر
با یاوران یکسر
آثار ظلم خولی مردود سگ کمتر
در کنج خاکستر
گاهی به حال دختران اندر پرستاری
از راه غمخواری
گاهی کند در مطبخ خولی
آن عصمت باری
از ماتمش خائف نواخوانست و گریان است
شام غریبان است
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر موزستان