» اخبار » اخبار حوادث » مرگ مادر با ضربات مشت پسر معتاد
اخبار حوادث

مرگ مادر با ضربات مشت پسر معتاد

۱۴۰۳/۰۷/۰۷ 1043

پسر جوان که مادرش را زیر ضربات مشت و لگد کشته است، 33 روز پس از جنایت، هنگامی که قصد داشت مخفیانه به خانه شان برگردد بازداشت شد.

به گزارش ایران، اول شهریور زن جوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و گفت: من مددکار بهزیستی هستم یکی از مددجوهای ما مادرش را مورد ضرب و جرح قرار داد و از خانه فرار کرد.

 

وقتی مأموران پلیس به محل حادثه رفتند زن جوان گفت: پسر جوانی به نام اشکان که کم بینا و تحت سرپرستی ماست مادرش را زد و فرار کرد. امروز مادرش به ما گفت او دستش عفونت کرده و به بیمارستان نمی‌رود و از ما کمک خواست وقتی به خانه آنها رفتیم اشکان خواب بود مادرش پتویش را کنار زد تا دست زخمی او را به ما نشان دهد، اما اشکان ناگهان به او حمله کرد و با مشت و لگد به جانش افتاد. هر چه ما تلاش کردیم موفق نشدیم جلوی او را بگیریم و زمانی که زن میانسال نیمه هوش شد، اشکان دست از ضرب و جرح برداشت و از خانه فرار کرد.

 

به دنبال این تماس بلافاصله امدادگران، زن میانسال را به بیمارستان منتقل کردند اما چند ضربه از ضرباتی که اشکان وارد کرده بود به کبد مادرش اصابت کرده و 24 ساعت بعد زن 50 ساله جان باخت. با مرگ زن میانسال، موضوع به بازپرس محمد جواد شفیعی اعلام شد و تیم جنایی تحقیقات برای دستگیری قاتل فراری را آغاز کردند.

 

بررسی‌های اولیه حکایت از آن داشت که متهم پس از جنایت از تهران متواری شده است. اما از آنجایی که تیم جنایی این احتمال را می‌داد که قاتل به محل جنایت و خانه‌اش برگردد، به صورت نامحسوس خانه را زیر نظر گرفتند. 33 روز بعد از جنایت، صبح دیروز، زمانی که اشکان قصد داشت مخفیانه وارد خانه شان شود، توسط کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت بازداشت شد.

 

اشکان در تحقیقات به قتل مادرش اعتراف کرد و گفت: گاهی اوقات مواد مخدر مصرف می‌کنم و بعد از مصرف مواد متوجه نمی‌شوم که چه کاری انجام می‌دهم. 15 روز قبل از قتل در حال عبور از محل مان بودم که با مرد شروری دعوایم شد و او مرا کتک زد. در این ماجرا دستم بشدت آسیب دید اما از ترس اینکه مبادا به محض خروج از خانه او یا نوچه هایش به سراغم بیایند از خانه بیرون نرفتم. مادرم اصرار داشت که باید به دکتر مراجعه کنم ولی من قبول نمی‌کردم. تا اینکه روز حادثه با دو مددکار بهزیستی تماس گرفت و از آنها کمک خواست. در یک لحظه عصبانی شدم و ناخواسته او را کتک زدم. بعد از فرار هم نزد پدرم که مدت هاست از ما جدا شده، رفتم و در شهرستان محل زندگی‌اش ماندم. با گذشت حدود یک ماه از ماجرا، با این تصور که آب‌ها از آسیاب افتاده و پلیس دیگر در تعقیب من نیست به خانه برگشتم که دستگیر شدم.

 

با اعتراف متهم 27 ساله به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت، وی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

 

 

به این نوشته امتیاز بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×