منتظر حاکمیت؛ چشمانتظار مردم
«ابهام و انتظار». شاید این بهترین توصیف از اردوگاه اصلاحطلبی در خصوص انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری باشد. شکی نیست که شوک حادثه پیش آمده برای رئیسجمهور فقید و همراهانش، فضای سیاسی کشور را هم تحتتاثیر خود قرار داده و در پیش بودن انتخابات زودهنگام هشتم تیرماه، جریانها و چهرههای سیاسی را به تکاپو انداخته تا از این فرصت بهترین استفاده را ببرند.
به دنبال پالسهای مثبت
جریان اصلاحات و احزاب و گروههای نزدیک به آن، شاید تصور نمیکردند که بعد از انتخابات اسفندماه مجلس دوازدهم، به این زودی وارد کارزار انتخابات شوند. آنها امیدوار بودند که با توجه به شرایط دولت رئیسی، با فراغ بال و سر فرصت برای سال 1404 تصمیمگیری کنند؛ اما حالا باید منتظر انتخاباتی باشند که کمتر از 40 روز دیگر برگزار خواهد شد و شاید سرنوشت دولتی هشت ساله را رقم بزند.
اصلاح طلبان در این غافلگیری هم امیدوارند که حاکمیت با توجه به شرایط پیش آمده به آنها برای معرفی کاندیدای رایآور چراغ سبز نشان بدهد و هم نگران اکثریت مردمی هستند که سه ماه پیش به صندوق رای روی خوش نشان ندادند.
اسماعیل گرامیمقدم، قائم مقام حزب اعتماد ملی معتقد است که ریل انتخابات تغییر نخواهد کرد. او میگوید: «همان ایده سه دوره اخیر در انتخابات دنبال خواهد شد. حذف نیروهای میانه رو و اصلاحطلب در انتخابات و زمینهسازی برای پیروزی نیروهای رادیکال جناح راست، نسخهای است که از سال 98 تا به امروز در همه آوردگاههای انتخاباتی تجربه شده است. البته این سطح از احتمالات، مشارکتی بین 35درصد تا 40درصدی در انتخابات خواهد بود.»
عبدی هم معتقد است تنها با کاندیدای متفاوت رقابت بالا خواهد رفت و مشارکت افزایش مییابد: «اکثریت مردم همچنان مانند انتخابات 1402 مشارکت نخواهند کرد. یعنی مشارکت مردم بیشتر از 30 تا 35 درصد نخواهد بود. اما بر اساس شواهد و قرائن موجود، اگر مردم امیدوار شوند، مشارکتشان در انتخابات تا 60 درصد هم افزایش مییابد. ارتقای مشارکت مردم از 35 درصد به 60 درصد، بسیار زیاد است و کیفیت انتخابات را تقریبا سه برابر افزایش میدهد؛ چون این افزایش رای، مبتنی بر آرایی بسیار جدی و کیفی است. اما چنین ارتقایی مستلزم این است که مردم امیدوار شوند که وضع میتواند بهبود یابد.»
مشارکت مشروط اصلاح طلبان در انتخابات
جریان اصلاح طلبی از انتخابات سال 1400 تا امروز چندپاره شده و مواضع متفاوتی را اتخاذ کرده است. برخی از آنان معتقدند که ائتلاف با گزینههای غیراصلاح طلب، هویت آنها را مخدوش کرده و تنها در صورت تایید حضور یک کاندیدای اصلاحطلب تمام عیار باید در انتخابات شرکت کنند.
جبهه اصلاحات البته یکشنبه هفته جاری جلسهای تشکیل داد که به نظر میرسد رویکرد آن به عنوان فراگیرترین تشکل اصلاح طلبی تا حدی با انتخابات مجلس دوازدهم متفاوت است. این جبهه پس از بحث و بررسی درباره استراژیهای مختلف برای حضور در عرصه انتخابات در نهایت استراتژی مشارکت مشروط را به عنوان راهبرد خود در انتخابات آتی در نظر گرفته است. به این معنا که جبهه اصلاحات در صورتی در عرصه انتخابات مشارکت فعال خواهد داشت که حداقل یکی از کاندیداهای مورد اجماع در این جبهه مورد تایید شورای نگهبان قرار گیرد.
سیدشهاب طباطبایی، دبیرکل حزب ندای ایرانیان نیز پس از پایان جلسه جبهه اصلاحات با انتشار عکسی مشترک با بهزاد نبوی که در حاشیه نشست جبهه اصلاحات گرفته شده، این نشست را متفاوت با جلسات پیشین اصلاحطلبان خواند. حضور بهزاد نبوی در نشست جبهه اصلاحات و اشاره دبیرکل حزب ندای ایرانیان به متفاوت بودن این جلسه از آن جهت قابل توجه است که نبوی در جریان رقابتهای انتخابات مجلس دوازدهم به واسطه مخالفت با رویکرد اتخاذ شده از سوی هیأت رئیسه این جبهه، در جلسات شرکت نمیکرد.
محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر سید محمد خاتمی در دولت اصلاحات نیز میگوید: «انتخابات ریاست جمهوری، یک مرحله جدید سیاسی است و گرچه به شخصه چندان امیدوار نیستم، اما نمیشود یک گروه سیاسی، همان روال گذشته را ادامه دهد، بلکه باید فعال شود تا واکنش طرف مقابل را ببیند.»
انتخابات اخیر بهترین فرصت برای جریان اصلاحطلبی است که به بازسازی گفتمان درونجریانی خود بپردازد. آنها سالها پشت سر جریان اعتدال قدم زدهاند اما هجمههای بیشتری را از سوی منتقدان شاهد بودهاند. شاید به همین دلیل است که فارغ از اقبال مردم به آنها به دنبال تثبیت گفتمان خود هستند و باور دارند که باید بهصورت مشروط به میدان بیایند
او معتقد است: «آسیبی که در انتخابات سال 1394 به اصلاحات وارد شد، این بود که آقای روحانی را به عنوان کاندیدایی که اصلاح طلب نبود، اما اصلاح طلبان پشت وی قرار گرفتند داشتیم. آسیبی که از این جهت خود اصلاحات، تفکر اصلاحات و نیروهای اصلاحات متحمل شدند، بسیار سخت بود و تصور میکنم که این دور حتی اگر اصلاحات زمینهای برای رای ندارد، به دنبال نیرویی برود که حداقل در نگاه و تفکر اصلاح طلبی آنان تردیدی وجود نداشته باشد و بتواند پای مواضع اصلاح طلبی بایستد.»
با این حال محمد مهاجری، فعال سیاسی و روزنامهنگار باور دارد که شرایط برای جریان اصلاحطلبی به آسانی پیش نخواهد رفت: «اختلافات تاکتیکی اصلاحطلبان در سالهای اخیر بدنۀ رای آنها را افسرده و گوشهگیر کرده. هر چند بخشی از این حالت به عملکرد سیاسی حاکمیت برمیگردد اما سران اصلاحطلبان نیز در آن نقش بزرگی دارند. از طرفی به هیچ وجه زمان و فرصت کافی برای برانگیختگی آنها وجود ندارد. همچنین بخشهایی از فعالان اصلاحطلب نیز حوصلۀ فعالیت را از دست دادهاند و بیشتر ترجیح میدهند کنج عزلت اختیار کنند یا حداکثر در فضای مجازی مشغول باشند. به گمان من در چنین شرایطی تایید نامزدهای اصلاحطلب اتفاق خاصی را رقم نمیزند. مگر اینکه به معجزه یا سونامی معتقد باشیم. اگرچه محال نیست اما احتمال بسیار پایینی دارد که اتفاق 1376 یا 1392 تکرار شود.»
عارف، پزشکیان و صدر
در روزهای گذشته نامهای زیادی از جریان اصلاحات و اعتدال برای کاندیداتوری در رسانهها مطرح شده است. با این حال به نظر میرسد، محمدرضا عارف، معاون اول دولت اصلاحات که در سال 1392 به نفع حسن روحانی از انتخابات کنار کشید، تصمیم قطعی خود را گرفته و آماده ثبتنام است.
جریان اصلاحات و احزاب و گروههای نزدیک به آن، در این غافلگیری انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری، هم امیدوارند که حاکمیت با توجه به شرایط پیش آمده به آنها برای معرفی کاندیدای رایآور چراغ سبز نشان بدهد و هم نگران اکثریت مردمی هستند که سه ماه پیش به صندوق رای روی خوش نشان ندادند
مسعود پزشکیان، وزیر بهداشت دولت اصلاحات و نماینده مجلس نیز هرچند اعلام کرده که در حال بررسی شرایط است اما به نظر میرسد پس از برخی رایزنیها در اواخر هفته اعلام حضور خواهد کرد. پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 رد صلاحیت شد و در حال حاضر به دنبال گرفتن سیگنال مثبت برای تایید صلاحیت است.
محمد صدر، که عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هم هست، از آن دست گزینههایی است که از انتخابات سال 1384 همیشه نام او در بین اصلاح طلبان مطرح بوده و گزینه نزدیک به سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی است. در صورت حضور و تایید صلاحیت شاید او بتواند آرای بخشی از تحریمیها را هم جذب کند.
شنیده میشود که محمد شریعتمداری، وزیر کار دولت روحانی نیز که در انتخابات 1400 رد صلاحیت شده بود، وارد کارزار انتخابات میشود. سایر گزینهها گمانهزنی رسانهای است که شاهد تحرک جدی از سوی آنها تا امروز نبودهایم.
اصلاحطلبان و بازسازی درونجریانی
انتخابات اخیر بهترین فرصت برای جریان اصلاحطلبی است که به بازسازی گفتمان درونجریانی خود بپردازد. آنها سالها پشت سر جریان اعتدال قدم زدهاند اما هجمههای بیشتری را از سوی منتقدان شاهد بودهاند. شاید به همین دلیل است که فارغ از اقبال مردم به آنها به دنبال تثبیت گفتمان خود هستند.
محمود صادقی، عضو جبهه اصلاحات تاکید میکند که «جبهه اصلاحات به هیچ وجه از افراد غیر اصلاحطلب، به معنای نیابتی، بنای حمایت ندارد. این در مجموعه جبهه اصلاحات یک چیز قطعی است. ولی ممکن است افراد شاخص اصلاحطلبی که البته احتمال تأیید هم داشته باشند، معرفی شوند. اگر اینها تأیید شوند، اصلاحطلبان در صحنه حاضر میشوند و مشارکت فعال میکنند ولی اگر تأیید نشوند، مشارکت به معنای معرفی یا حمایت از کاندیدای دیگری را من فکر نمیکنم که در دستور کار داشته باشند.»
این همان توافق درون جریانی به وجود آمده میان اصلاحطلبان است. زیرا محمد صادق جوادی حصار، سخنگوی حزب اعتماد ملی که نقدهای جدی به جبهه اصلاحات دارد نیز همین استراتژی را اعلام میکند: «اجماع اصلاح طلبان باید روی گزینهای باشد که دوز اصلاحطلبی بالایی دارد و کاملا شناخته شده است. با گزینههایی که «ماهی صفت» هستند و از دست اصلاح طلبان سر میخورند و از جریان اصلاح طلبی به حاشیه میروند نباید به میدان بیاییم.»
البته محمد مهاجری، فعال سیاسی و روزنامه نگار نظر دیگری دارد: «این سوال که آیا نامزدهای اصلاحطلبان تایید میشوند یا نه، حرکت از پلۀ دوم نردبان است. حرکت از پلۀ اول پاسخ به این پرسش است که بر فرض آنها کاندیدای تاییدشده هم داشته باشند آیا سرمایۀ اجتماعی قابل اعتنایی برای آوردن پای صندوق دارند؟ به گمانم بدنۀ اجتماعی آنها رنجیدهخاطر و دلخور است.»