سفر به دنیای طنز: با این جوکها لحظاتی شاد را تجربه کنید
داروی شادی تضمینی؛ با این جوکها روحیه خود را تقویت کنید
وقتی میگم «یه ربع دیگه میرسم»، هر نیم ساعت زنگ نزنید که کجایی؟
میام دیگه!
خانومه عکس کلوچه محلی گذاشته، آقاهه کامنت گذاشته اونا کشمشه؟ خانومه نوشته هم کشمش هم گردو. بعد آقا نوشته میشه یه دونه بدون کشمش داشته باشم؟
بعد از همینجا آشنا شدن ازدواج کردن.
حالا من بودم اگه یکی میگفت میشه بدون کشمش داشته باشم؟ میگفتم بدون کشمش فقط گه داریم، میخوری؟
واقعا اخلاق مهمه
دختره نوشته همه مردا عوضین فقط بابام خوبه،
مامانش کامنت گذاشته بابات از همه عوضی تره
توی خیابون نزدیک پمپ، بنزین تموم
کردم هیچکس نیومد بهم کمک کنه هل بدیم
جلوتر از من یه دختر خوشگله بنزین
تموم کرد، خودم هم ماشینم رو ول کردم رفتم کمک
شیر سلطان جنگل میخواست ازدواج کنه همه حیوونا رو دعوت کرد.
تو مراسم یه موش هم حضور داشت و هی از میون جمع فریاد میزد:
تبریک میگم داداش
مبارکه داداش
ایشاله خوشبخت بشی داداش
یهو یه ببر عصبانی شد موشه رو گرفت و سرش داد زد:
تو یه موش فسقلی چطور به خودت اجازه میدی شیر رو داداش خودت خطاب کنی؟
موش گفت: عصبانی نشو داداش، آخه منم قبل از اینکه ازدواج کنم یه شیر بودم !!!!
مرد : ﺍﯾﻦ ﻟﺒﺎﺳﺎ ﭼﯿﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻓﺘﯽ ﺧﺮﯾﺪﯼ؟
ﺯﻥ : ﺁﺥ ﺑﺎﺯ ﺷﯿﻄﻮﻥ ﮔﻮﻟﻢ ﺯﺩ ﮔﻔﺖ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺎﺩ.
ﻣﺮﺩ : ﻣﮕﻪ ﻧﮕﻔﺘﻢ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺷﯿﻄﻮﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﻮﻟﺖ ﻣﯿﺰﺩ ﺑﮕﻮ ﺩﻭﺭ ﺷﻮ، ﺩﻭﺭ ﺷﻮ …
ﺯﻥ : ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻭﺭ ﺷﻮ ، ﺍﻭﻧﻢ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ وااای ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻬﺖ ﻣیاااد
خداوند موجودی قوی خلق کرد و نام او را مرد گذاشت …….
او پرسید آیا راضی هستی ؟؟؟!!
مرد گفت : نه ……..
خداوند پرسید چه میخواهی ؟
مرد گفت : آینه ای میخواهم که بزرگی خود را در آن ببینم
و اینجا بود که خداوند گفت این خیلی پررو شده یه موجودی بسازم دهنشو سرویس کنه
و اینگونه شد که خداوند زن را آفرید
یه مرده تصادف میکنه برای ترمیم صورتش مجبور میشن از پوست باسَنِ زنش ببرن و به صورتش پیوند بزنن
زن و مرد باهم عهد میکنن که این راز بین خودشون بمونه
مرد به زنش میگه:
تو لطف بزرگی به من کردی من حتمآ باید این لطف تو رو جبران کنم.
زن: جبران شده عزیزم
مرد: چطور؟
زن: همین که مادر وخواهرت هر دفعه تو رو میبینن باسَنِ منو ماچ میکنن
من راضیم
یه مرحله از عصبانیت خانومها هست که خودشون سوال میپرسن خودشون جواب میدن مثلا میگن: تو اصلا به من فکر میکنی؟
معلومه که نمیکنی، فکر کردی من نمیفهمم؟ فکر کردی من بیشعورم؟
لابد هستم دیگه…
مرحله بعد این خیلی خطرناکه، فرار کنین
از ما گفتن
درمان قطعی دندان درد در ایران:
با اون ورت بخور
مرده به زنش میگه باید برای دفتر کارم یه منشی پیدا کنم
زنه میگه مُنشیت باید زشت و پیر و چاق باشه
مرده میگه خب از فردا خودت بیا منشی شو دیگه!!
.
هنوز پزشک قانونی علت مرگ مرد رو نفهمیده!
مورد داشتیم دخترِ از بی خواستگاری رفته جلوی کوه داد زده :
با من ازدواج میکنی؟
از کوه انعکاس صدا اومده : با من ازدواج میکنی ؟
دختره هم جواب مثبت داده !
اینایی که تا نامزد میکنن سیم کارتشونو عوض میکنن
هیچ ریگی تو کفششون نیست ، فقط محض تنوعه !
اینا از آب کدر پاکترن !
یه روز سه نفر میرن رستوران، اولی می گه سلام من یه کوکاکولا می خوام.
دومی می گه سلام من یه پپسی کولا می خوام.
سومی می گه سلام من یه دراکولا می خوام.
یه جوری درباره دونه های انار میگن «با نظم و ترتیب یکجا نشستن»، انگار دونه های ذرت با شلوار کردی تو کوچه ولن.
بابابزرگم اومد به خوابم ، گفتم آقاجون جات خوبه ؟
گفت مثلا جام خوب نباشه میخوای چه گهی بخوری؟
خدابیامرز زنده هم که بود عصبی بود
اینجور که ایرانی ها دارند در ترکیه و عراق و امارت و ارمنستان و گرجستان و همسایگان خونه میخرن و سرمایه گذاری میکنند، به زودی شاهد بازگشت مرزهای ایران به قلمرو هخامنشیان و فتح خاورمیانه خواهیم بود
اگر فرهنگ داشتید و از رو پل عابر پیاده رد میشدید اینجوری بلوارا رو نرده نمیکشیدن منم الان لای نرده گیر نمی کردم
همه چی تا 27-28 باحاله بعدش میفهمی عه کمردرد و پادردم هست، بعدش کمظرفیت میشی، از کسی خوشت بیاد نگاش میکنی رد میشی، مغزه خسته میشه، صحبت نمیکنی که بحث نکنی، بدتر از همه میفهمی کی داره دروغ میگه که این همه چیو سخت میکنه
راننده تاکسی داشت از بدبختیاش میگفت. گفتم حاجی بسه دیگه منم کلی بدبختی دارم. گفت یکیشو بگو. گفتم شیر آب سرد دستشوییمون خراب شده، پنج ثانیه بیشتر وقت ندارم خودمو بشورم!
وسط اتوبان دستی رو کشید قفل فرمونو درآورد. منم جیغ زدم دویدم تو بیابون
با بابام دعوام شد گفتم لااقل احترام موی سفیدمو نگه دار ، گفت کدوم موی سفید ، یه تار موم سفید شده بود نشونش دادم ،
گرفت کَندش
بعدم با کمربند افتاد به جونم
یه بارم فرمانده پادگان گفت تحصیل کرده شیمی کیه؟
چند نفر دست بلند کردن
گفت برید با جوهر نمک توالتها رو بشورید
کم حجمترین کتاب دنیا منتشر شد!!!
.
.
“مردان چقدر زنان را میفهمند؟”
.
.
.
این کتاب فقط جلد دارد
دیروز داشتیم با بابام دور فلکه با موتور دور میزدیم
برگشتم گفتم: وااااای بابا… چه بوی کبابی میاد
بابامم غیرتش گل کرد
گفت گور بابای بنزین… یه دور دیگه میچرخیم
خیلی دوسم داره
ازدواج کلاٌ دو مرحله داره،
.
.
سه ماه اول ابراز علاقه،
سی سال بعدی پرتاب ملاقه!
وﺍﮐﻨﺶ مردهای کشورهای مختلف وقتی خانومشون میخواد پاشون رو ماساژ بده:
مرد ﺍﺭﻭﭘﺎﻳﻲ: دستای تو از گُل ظریف تره و من لیاقت این محبت تو را ندارم گُلِ من
مرد آمریکایی: عشقم من اجازه ی اینکار رو بهت نمیدم، اصلا بیا باهم بریم استخر که خستگیمون در بره
مرد اصفهانی: آ حالا چه نقشه ای واسه ما کشیدِی که خُب شدی با ما، آ هوامونا داری، نکوند میخَی بری بازار آ پول میخَی؟؟ اصی بیجا کردِس هرکی گفتِس اینجوری استرس اِز تنم میرِد بیرون…
وخی عامو نخواسیم، برو پا آقادا ماساج بده آ پولا اونا بِسون تا با خودش نبردس تو گور، وخیییی
شبکه چهار راز بقا نشون میداد،یه کرکس نشون داد گوینده گفت شاید چهره ی این جانور بد هیکل و بد قیافه براتون آشنا باشه،بابام گفت آره شبیه پسرمه
انقدر ریشهام بلند شده و قیافم پیر شده که دیشب تشنم بود رفتم اب بخورم بابام صبح چشماش پر اشک شده بود میگفت دیشب بابای خدابیامرزم رو دیدم
پول گرفتن دخترا از بابا
-بابایی
+جان
-300تومن بده
+بیا دخترم اینم 350
پول گرفتن پسرا از بابا
-بابا 100 داری بدی بم بدن بت برگردونم
کررره خر همین 7ماه پیش 50دادم بت اینهمه پولو چیکار میکنی نکبت
اگه دوست داری شب یلدا چشم خواهر شوهرتو دربیاری
اگه دوست داری جاریت حسرتتو بخوره
اگه دلت میخاد مادرشوهرت دیوونه بشه
همش از نشانه های اینه که حسودی،بدبخت حسود،
خاک تو سرشون با این عروس آوردنشون
خانوما به پنج گروه اصلی تقسیم میشن :
گروه اول: خانومایی هستند که مردا رو بدبخت میکنن!
گروه دوم: خانومایی هستند که اشک مردا رو در میارن!
گروه سوم: خانومایی هستند که جوون مردا رو به لبشون میرسونن!
گروه چهارم: خانومایی هستند که کاری میکنن مردا روزی 18 بار آرزوی مرگ کنن!
گروه پنجم: خانومایی هستند که به اشتباه فکر میکنن جزو هیچکدوم از گروههای بالا نیستن
تو جنگ جفففففر یه عراقی رو لب مرز دستگیر میکنه میارتش تو خاک ایران .یه دفعه یه خمپاره میخوره دست عراقیه قطع میشه
عراقیه میگه تو رو خدا بزار دستمو
بندازم تو خاک کشور خودم ،
جفففففر میگه بنداز.داشتن میرفتن یهو یه خمپاره دیگه میخوره اون یکی دسشم قطع میشه عراقیه باز میگه بزار این دستمم تو خاک خودم باشه جفففففر میگه بیا اینم دستات
دستشو پرت میکنه تو خاک عراق. یه دفعه پای عراقیه میره رو مین پاش قطع می شه باز میگه پامم بنداز.
یه دفعه جفففففر میگه:
مردتیکه فکر میکنی من خرم نمیفهمم
داری هی کم کم فرار میکنی
زبان فارسی خیلی جالبه
هم سکوت علامت رضاست هم جواب ابلهان خاموشیست
تازه آخرین سنگرم سکوته
با اینحال سکوت سرشار از ناگفته هاست
خودت ببین دیگه
گردآوری:بخش سرگرمی موزستان