فروچاله استهلاک و بلعیدن سرمایههای ایران | استهلاک به نفع بحرانهای جوی
این وضعیت احتیاج کشور به افزایش سرمایهگذاری داخلی و جذب سرمایهگذاری خارجی را افزایش میدهد. در سال 1388 و پیش از آغاز تحریمهای یکجانبه شورای امنیت و ایالات متحده علیه ملت ایران، نرخ تشکیل سرمایه ثابت فیزیکی در اقتصاد کشور به 31درصد رسیده بود و از افزایش ظرفیتهای رشد اقتصادی در کشور خبر میداد از آنجا که رشد اقتصادی ایران به شدت به افزایش موجودی ثابت سرمایه وابستگی دارد- مطابق با گزارش سازمان بهرهوری آسیایی- و سهم بهرهوری صفر و سهم ارتقای ظرفیتهای نیروی کار نیز به شدت ناچیز است، رشد اقتصادی کشور در کوتاهمدت و میانمدت به میزان زیادی به افزایش سرمایهگذاری و تشکیل سرمایه ثابت فیزیکی وابستگی دارد.
اگر بیپرده سخن بگوییم، باید رییسجمهور شهید را، قربانی افزایش استهلاک سرمایه و بد کار کردن اقتصاد بدانیم. بالگردهای بل 214 که در دوران نظام سیاسی پیشین به سفارش دولت وقت ایران در سال 1972 خریداری شدند، متعلق به 52سال پیش هستند و در حالی که حداکثر پس از پایان دوران جنگ تحمیلی باید بازنشسته میشدند، هنوز مشغول خدمت هستند.
پیشتر نیز موارد بسیاری از سقوط این بالگرد فرسوده در کشور مشاهده شده بود که آخرین نمونه مشهور آن مربوط به وزیر پیشین ورزش و جوانان است که در کرمان سقوط کرد و به سختی جان سالم به در برد و درنهایت به استعفای وزیر به دلیل جراحات وارده
منتهی شد. سقوط بالگرد شرکت نفت فلات قاره و سقوط بالگرد حامل صندوقهای رای در دزفول 1400، از جمله دیگر سوانح متاخر مربوط به عدم نوسازی ناوگان بالگردی کشور بود. این سوانح به دلیل فرسودگی برای هواپیماهای سوخترسان و مسافربری نیز به مراتب رخ داده است و همچنان ارادهای به منظور نوسازی ناوگان هوایی کشور مشاهده نمیشود. سوانح پرشمار ریلی، اتوبوسرانی کامیونهای قدیمی حمل بار و سوخت، تانکرهای سوخترسان، کشتیهای نفتکش و فلهبر مانند سانچی، خطوط لوله نفت و گاز و اتیلن از جمله زیرساختهای مستهلکی است که کشور را در سراشیبی استهلاک فروغلتانده است.
فروچاله استهلاک و بلعیدن سرمایههای ایران
پالایشگاههای نفت و گاز فرسوده، میادین گازی و نفتی داخلی و مشترکی که نیمهعمر خود را پشت سر گذاشتهاند و بازدهیشان به شدت افت کرده است، 95میلیون متر مکعب گاز شهری که روزانه در شبکه توزیع فرسوده کشور به هدر میرود و میانگین 40درصد پرتی برقی که در پستها و رینگهای فرسوده برق کشور به هدر میرود؛ مقادیر بسیار بالای آبی که به دلیل فقدان زیرساختهای نرمال آبیاری در شبکه کشاورزی و صنایع کشور به هدر میرود بدون اینکه سرمایهگذاری تکمیلی نیز برای بازگردانی پسآب به چرخه مصرف وجود داشته باشد، زیرساختهای کهنه مخابراتی و شبکههای فرسوده آنتن موبایل در کشور، نیروگاههای مستهلک و کهنی که هر سال از یک تا چند واحد تولیدشان به منظور اورهال (تعمیرات اساسی) به مدت چندماه از مدار تولید برق خارج میشوند، بیمارستانهای فرسوده و هتلهای کلاسیک رو به فرسایش، اسکادرانهای جنگنده و بمبافکن فرسوده نیروهای مسلح کشور به همراه ساختار توپخانهای، پدافند هوایی، زرهی، هوانیروز و ناوگان نیروی دریایی از جمله دیگر مصادیق فرو رفتن کشور در تله مکنده استهلاک است.
بسی ناگوار است که بهرغم ادعاهای فراوان در ارتباط با دستاوردهای ماهوارهای و فضایی و هزینههای سنگین برای سرمایهگذاری در این حوزه غیرضروری برای پیدا کردن پیکر رییسجمهور فقید و همراهان شهیدش، دست به دامان ماهواره کوپرنیک اتحادیه اروپا شویم. حضور هلیکوپترهای شناسایی مجهز به تجهیزات دید در شب و پهبادهای بیرقدار ترکیه در کشور برای شناسایی پیکر رییسجمهور شهید، خود گواه ناگوار دیگری بر اثرگذاری استهلاک بر امکانات امدادگری و زندهیابی افراد در کشور است که باعث شد بیش از 18ساعت جستوجوی نفر اول اجرایی کشور به طول بینجامد. فقدان زیرساختهای مدرن نقشهبرداری در ایران نیز مزید بر علت بود و درنتیجه میتوان از سیطره کامل وجه عبوس استهلاک بر پیکره نحیف اقتصاد کشور سخن گفت تا جایی که حتی نفر اول اجرایی کشور نیز از اصابت آثار این وضعیت در امان نیست. این سخن از آن رو معتبر است که معمولا بالاترین میزان کیفیت امکانات شامل حال مقامات عالیه کشور میشود.
استهلاک به نفع بحرانهای جوی
زیرساختهای فرسوده هواشناسی نیز امکان دقیق پیشبینی بحرانهای آبوهوایی را از این نهاد تخصصی سلب کرده است و کشور بیش از پیش گرفتار سیلاب و چالشهای جوی میشود. به عبارت دیگر 5 دولت اخیر با ترجیح سیاستهای مرتبط با بازتوزیع درآمدهای کشور میان اقشار مختلف به جای سرمایهگذاری این منابع برای تداوم رشد اقتصادی در کشور این منابع را صرف حامیپروری اجتماعی و سیاسی کردند و انگیزههای انتخاباتی و سیاسی- جناحی را بر منافع ملی ارجح کرده است.
این حادثه هولناک و دلخراش باید عبرتی برای سیاستگذاران باشد که تسهیل شرایط سرمایهگذاری داخلی و خارجی را به نخستین اولویت دولت بدل کنند. اگر نرخ سرمایهگذار در کشور در سالیان دهه 90 خورشیدی همانند دهههای 70 و 80 با میانگین نرخ افزایش خالص سرمایهگذاری 1/6درصد به پیش میرفت در پایان سال 1399، درآمد سرانه در اقتصاد ایران 61درصد به شکل خالص افزایش مییافت. با این حال با چرخش کشور در مسیر بازتوزیع به جای سرمایهگذاری، هزینه فرصت از دسترفته بسیار سنگینی به اقتصاد کشور تحمیل شد. دولت جدید که ظرف 50روز آینده رییسجمهور خود را خواهد شناخت، باید تمام هم و غم خود را معطوف به افزایش سرمایهگذاری و کاهش نرخ استهلاک در اقتصاد کشور کند تا کشور از این چرخه باطل سرمایهسوزی فاصله بگیرد. از دست دادن یک رییسجمهور، هزینه بسیار سنگینی برای مجازات شدن توسط افزایش نرخ استهلاک است ولی امید است که این تلنگر تلخ و سنگین به تغییر مسیر سیاستگذاری در اقتصاد کشور بدل شود.