دسترسی ناعادلانه به آموزش عالی در ایران/ سهم کمدرآمدها از برترینهای کنکور به ۱۰ درصد نمیرسد
به گزارش ایسکانیوز، عدالت در دسترسی به امکانات آموزش عالی یکی از معیارهای عدالت آموزشی است. نتایج گزارشی که اخیرا از سوی مرکز پژوهشهای مجلس منتشر شده نشاندهنده ناعادلانه بودن دسترسی به آموزش عالی در ایران برای گروههای مختلف درآمدی، چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی، است. در این گزارش آمده است که با وجود حمایت مالی دولت در قالب شهریه رایگان و یارانه هزینههای جانبی خوابگاه و تغذیه؛ اما خانوارهای دهکهای بالاتر درآمدی با هزینهکرد چندین برابری در مقطع دبیرستان و پیشدانشگاهی، موجبات کسب رتبههای برتر و تصاحب بهترین صندلیهای دانشگاههای دولتی را برای فرزندانشان فراهم میکنند. ازاین رو، طبعاً با نسبت بیشتری نیز از منابع عمومی در آموزش عالی بهرهمند میشوند.
برای ترسیم وضعیت بیعدالتی در آموزش عالی محققان مرکز پژوهشهای مجلس، دادههای تحصیلات دانشگاهی، رتبه قبولی در کنکور برای پذیرفتهشدگان (به عنوان معیاری از اولویت و کیفیت دانشگاه و رشته تحصیلی) و هزینهکرد آموزشی برای دانشگاه و مقاطع قبل از دانشگاه (دورههای ابتدایی، متوسطه اول و دوم) برای دانشآموزان و دانشجویان از دهکهای مختلف درآمدی را گردآوری کردند. در این راستا، از دو منبع داده اصلی شامل دادههای هزینه و درآمد خانوار از مرکز آمار ایران و همچنین نمونه داده رتبه کنکور پذیرفتهشدگان آزمون سراسری و دهک درآمدی خانوار آنها از سازمان سنجش و پایگاه رفاه ایرانیان در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی استفاده شده است.
نتایج این پژوهش نشان داد که حداقل 30 درصد از دانشجویان در همه انواع دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و همه رشتهها در مقطع کاردانی و کارشناسی، از دو دهک بالای درآمدی هستند. سهم دو دهک پایین درآمدی کمتر از 10 درصد و در مواردی حتی نزدیک به 5 درصد است. این نسبت نامتقارن طبعا با ناعدالتی در برخورداری از منابع عمومی آموزش عالی، ازجمله یارانههای دولت همراه است.
نزدیک به 55 درصد رتبههای کشوری زیر 3 هزار، 50 درصد تمامی رتبههای زیر 10 هزار و 44 درصد تمامی رتبههای زیر 20 هزار کنکورهای سراسری از دو دهک بالای درآمدی هستند. درحالی که سهم دو دهک پایین درآمدی از رتبههای زیر 3 هزار، 10 هزار و 20 هزا ر به ترتیب حدود 3 درصد، 5 درصد و 7 درصد است. وضعیت بیعدالتی بهطور خاص در گروه آموزشی ریاضی و تجربی بیشتر از علوم انسانی است. کسب رتبههای برتر به صورت نامتقارن، طبعاً دسترسی نابرابر به رشتههای پرمتقاضی در دانشگاههای برتر را در میان دانشجویان خانوارهای دهکهای مختلف درآمدی به همراه دارد.
شکل زیر نرخ تحصیل آموزش عالی را برای فرزندان خانوارهای دهکهای مختلف درآمدی نشان میدهد؛
نمودار فوق نشان میدهد که دسترسی به آموزش عالی رابطه مستقیم و چشمگیری با دهک درآمدی خانوار افراد دارد. مشاهده میشود که حدود 27 درصد فرزندان 18 تا 24 سال در دهک اول و دوم درآمدی وارد دانشگاه شدهاند؛ درحالی که این نسبت برای دهکهای نهم و دهم درآمدی 57 درصد است که تفاوت 2 برابری را نشان میدهد. یعنی در دو دهک بالای جامعه از هر 5 نفر 3 نفر یا دارای مدرک دانشگاهی هستند یا در حال حاضر دانشجو بودهاند؛ اما در دو دهک پایین از هر 5 نفر بین 1 تا 2 نفر دارای تحصیلات دانشگاهی بودهاند. بدین ترتیب مشارکت دهکهای برخوردار در آموزش عالی به مراتب بیشتر از دهکهای کمتر برخوردار است.
به نظر میرسد با وجود هزینههای نسبتاً پایین آموزش عالی به لحاظ شهریه در کشور، سایر هزینههای ضمنی این مسئله (از جمله هزینه زندگی و نیز درآمدهای از دست رفته حین تحصیل) یا مسائل انگیزشی رفتاری، یا صرف موانع ورود به دانشگاه (کنکور سراسری) مشارکت دهکهای پایین جامعه در آموزش عالی را کاهش داده، به گونهای که آنها این نوع سرمایهگذاری در سرمایه انسانی را برای خود بهینه نمیبینند یا قادر به انجام آن نیستند.