یک کار جامانده برای نوروز
اسفند ماه است و روزهای پر کار و خیابانهای شلوغ، همه در حال خانه تکانی، خرید عید، کامل کردن کارهای نصفه و نیمه و خلاصه در تکاپو، انگار که با تمام شدن سال باید حسابها تسویه شده باشد، کارها به اتمام برسد و همه چیز برق بزند، شاید تصور این پیش آید که با تمام شدن ماه اسفند، وقت ما هم تمام میشود، یا خدای ناکرده جانمان!
اسفند که میرسد، تازه یادمان میافتد که مدتهاست، پایه یکی از مبلها شکسته و باید تعمیر شود، شیر آب چکه میکند، و در اتاق بچهها قژقژ.
بوی اسفند که میآید، کمدی که مدتهاست درش باز نشده، باز میشود و لباسهای کهنه و نو از هم جدا میشود، نزدیک عید که میشود، دلمان میخواهد استکانهای لب پَر را به کناری بگذاریم و لیوانهای نو بخریم، رومیزیهای قدیمی و عتیقه را رو میکنیم و به دیگر اعضای خانه میگوییم مراقب باشند، حقوق میگیریم و عیدی، به مراکز خرید میرویم و همه چیز میخریم، حتی چیزهایی که احتیاج نداریم، اما چون تخفیف خورده، ما را قلقلک میدهد که بخریمش!
در خیابانها که قدم میزنیم، چشمانمان میدود، به دنبال اجناس حراج خورده و حواسمان نیست که از آن در خانه داریم، آن هم چند تا! با دستان پُر به خانه میآییم و خریدها را به زور در قفسههای در شرف انفجار جا میدهیم. روزهای آخر سال که میشود، دلمان هوای گذشتهها را میکند، بوی شیرینی خانگی که این روزها از قنادی خریداری میشود و آه که چه گران است، دلمان به یاد قدیمها، بچگی میکند، دلش عیدی میخواهد و بیچاره بچههای امروز که یا کسی این روزها عیدی نمیدهد یا این قدر پدر و مادر برایشان همه چیز را فراهم کردهاند که ارزش اسکناسهای نو و تا نخورده عموجان را نمیدانند. روزها و شبهای پایانی سال که میشود، پیش خودمان برنامه میریزیم که عید دیدنی خانه کی برویم و به خانه کدام فامیل پا نگذاریم، چرا که سال گذشته بازدید ما را پس ندادند! فکر میکنیم که چه کسانی را برای شام نگه داریم و پارسال منزل کی، شام و ناهار ماندیم!
روزها و شبهای اسفند به اندازه همه سال فکر میکنیم، دکوراسیون خانه را چگونه تغییر دهیم که بهترین باشد، کدام لباسمان را برای دید و بازدیدها بپوشیم، چه شیرینی و آجیلی برای مهمانانمان تهیه کنیم، به کجا سفر کنیم و با چه کسانی همراه شویم و…
اما در بین این همه شلوغی و همهمه، کسانی هم هستند که علاوه بر این همه کار و فکر، نگاهی به سالی که گذشت دارند، سبک و سنگین میکنند، نهتنها حسابهای مالی خود را، بلکه رفتار خود را، اخلاق خود را، کارهایی که کردهاند را مرور میکنند، از تکتک کارهای خوبشان خوشحال میشوند و در دل میگویند در سال جدید، بیشتر به فقرا کمک میکنم، دستهای نیازمند زیادتری را میگیرم، محبت بیشتری به خانوادهام میکنم و هزاران تصمیم قشنگ دیگر، که ایکاش به مرحله عمل برسد، بعد نوبت به کارهای بدشان میرسد، دروغهایشان، غیبتهایشان، دل شکستنهایشان، از یادآوری گناهانشان شرمگین میشوند و از اعماق وجود از خدای بزرگ عذر تقصیر میخواهند و عهد میکنند که بسازند آنچه ویران کردهاند…
ای کاش که ما هم چنین کنیم، در این روزهایی که اسفند، نفسهای آخر خود را میکشد، ببینیم چه کردهایم و تصمیم بگیریم که چه میخواهیم انجام دهیم، قبل از آن که خیلی دیر بشود و انگشت حسرت را به دندان بگزیم، به قول رسول رحمت و مهربانی خویشتن را محاسبه کنید قبل از آن که به حساب شما برسند، کارهای نیک خویش را وزن کنید قبل از آن که آنها را وزن کنند و آماده شوید برای عرضه بزرگ (روز قیامت).
منبع : چهاردیواری جام جم