قلب من و محبت تو!
انسان موجودی عجیب و پیچیده است. بخشی از این پیچیدگی به خلقت انسان مربوط می شود. خلقت جسمانی که به طور مستقیم بر روح و روان انسان موثر است. در بدن انسان یک نقطه کانونی و مهم وجود دارد که نسبت به سایر اعضای بدن، نقشی موثر و حساس دارد. این نقطه مرکزی همان قلب انسان است که به عبارتی فرمانروای بدن است. به گفته پشوای بزرگوارمان امیرالمومنین(علیه السلام): قلب امیر بدن است.
عشق و محبت
جامعه ای را تصور کنید که حاکمی دارد تا بر آن حکومت کند، اگر این حاکم سالم باشد، مملکت تحت سلطه او نیز سالم خواهد بود و چنانچه حاکم فاسد باشد، این فساد به سرتا سر ملک حکومتی او منتقل می شود. بنابراین سلامت قلب و روح انسان مسئله ای بسیار مهم است. برای مراقبت از قلب و روح، باید مراقب اعمال خویش باشید. به طور مثال گفته می شود که مراقب شنیده های خود باشید که گوش انسان مجرایی است که به قلب انسان راه می یابد. پس شنیده های شما در طول زندگی روزمره بر قلب و روح شما تاثیرگذار است. به نظر می رسد بهترین چیزی که می توان در قلب ریخت، محبت است.
این روزها افراد به گونه ای رفتار می کنند که گویا قلب و روح خویش را در گذران زندگی شان، نادیده می گیرند. هر چیزی را می شنوند و هر عملی را انجام می دهند. بسیاری از اوقات دروغ می گویند و تصور می کنند که برای پیش برد اهداف و خواسته ای خویش،لازم است گاهی دروغ بگویند و مشکلی پیش نمی آید. همه این اعمال و رفتار را زرنگی می دانند و به ذکاوت خویش می بالند. این رفتارها ممکن است با اهداف مختلفی صورت گیرد.اهدافی همچون کسب سود مالی بیشتر، به دست آوردن جایگاه رفیعتر شغلی و… .
گه گاهی به نظر می رسد برخی از افراد در انجام این نوع رفتارها از یکدیگر سبقت می گیرند، و تصور می کنند افراد موفقی هستند. غافل از اینکه این شیوه عمل، در درجه اول باعث بی جان شدن قلب و تیرگی روح انسان می شود. قلبی که تیره و تار شود، چطور می تواند فرمانروای خوب و کارآمدی برای بدن و وجود یک انسان باشد؟
در روایتی که از پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله)نقل شده،حضرت چنین می فرمایند:
خداوند متعال به چهره ها و دارایی شما نمی نگرد، بلکه به دلهای شما می نگرد. همانا خداوند در روی زمین ظرف هایی دارد. بدانید که آن ظرفها، قلوب شماست. پس دوست داشتنی ترین دلها نزد خداوند، نازکترین آنها و صاف ترین آنهاست.
اگر با دقت و تاملی کوتاه به این روایت نگاه کنید متوجه خواهید شد که آنچه نزد خداوند و فرستاده او، ارزشمند است چه چیز است. این در حالی است که انگار اغلب ما در زندگی مان این اصول اخلاقی را فراموش کرده ایم و به ارزش های تغییر شکل یافته، اهمیت بیشتری می دهیم.
تاکنون به این موضوع دقت کرده اید که چرا همه ما بچه ها را به شدت دوست داریم؟ ما بچه ها را دوست داریم چون موجوداتی صمیمی،صادق و انتقاد پذیرند. وقتی آغوش می گشایند و به چشم های ما نگاه می کنند،با نگاه خود به ما می گویند:”دوستم داشته باش،به تو نیازمندم و محبت تو را می خواهم.”
آنچه مسلم است اینکه دیگران معنای صداقت و درستی را متوجه می شوند و به همین خاطر دوستمان دارند. اما زمانیکه صداقت نداریم یا دائما به خوب بودن تظاهر کنیم، تنها خود را به زحمت انداخته ایم
عشق و محبت تنها احساساتی سطحی و گذرا نیستند بلکه همچون نیرویی قدرت دهنده و جلابخش، نسبت به قلب هستند و قدرت روح را بالا می برند. روحی که قدرتمند است، ظرفیت پذیرش دارد و می تواند دیگران را دوست داشته باشد.
دلهای صاف و پاکی که سرشار از عشق و محبت باشند، ظرفهایی هستند که نزد خدای متعال از ارزش بالایی برخوردارند. پس سعی کنیم محبت،عشق ورزیدن،نیکی کردن و صداقت را سرلوحه زندگی خویش قرار دهیم. مطمئن باشید که هیچ انسانی از اینگونه بودن متحمل ضرر و زیان نشده است. بلکه به موهبت های ارزنده ای دست یافته و حلاوت داشتن زندگانی توام با آرامش و محبت را چشیده است.
فردی که قلب خویش را با یاد خدا، پر از محبت و خوبی نسبت به خدا و خلق خدا کند، همه وجودش مملو از زیبایی است. این فرد در درجه اول، به دلیل داشتن قلبی آرام و پر از عشق، از داشتن زندگی زیبا و لذت بخشی ،بهره مند خواهد شد. و از طرف دیگر همانگونه زندگی می کند که خداوند از او خواسته و تمامی کنشهای خویش را بر مبنای صداقت و لطافت قلب و روح بنا می سازد که این همان اکسیری است که قلب همه ما محتاج به آن است! مراقب باشیم تا از نعمتهای عظیمی که خداوند در اختیار ما قرار داده، بیشترین بهره را ببریم تا هرگز حسرت نخوریم! توجه کنیم که بهترین اکسیر و ارزشمندترین عنصر را به درون قلب مان سرازیر کنیم تا به این وسیله سرتاسر وجودمان در والاترین نعمتها غرق شود.
منبع:تبیان