» روانشناسی » برای زندگی بهتر » نظریه رشد اریکسون: راهی برای درک بهتر هویت و جایگاه ما در جهان
برای زندگی بهتر

نظریه رشد اریکسون: راهی برای درک بهتر هویت و جایگاه ما در جهان

۱۴۰۳/۰۲/۱۸ 0085

نظریه رشد اریکسون به نوعی گسترش دهنده نظریه رشد فروید است و نشان میدهد که شخصیت انسان در طول عمر در حال شکل گیری و تغییر است. در این مطلب از موزستان شما را با این نظریه آشنا می کنیم.

 

نظریه رشد اریکسون: یافتن تعادل بین نیازهای فردی و اجتماعی در طول عمر

نظریه رشد اریکسون با وجودی که یکی از نظریات مطرح حوزه روانشناسی به حساب می آید ولی متعلق به فردی است که حتی مدرک رسمی روان شناسی ندارد. 

اریک اریکسون نظریه رشد فروید را از سه نظر گسترش دارد. 

 

از نظر فروید شخصیت تقریبا در 5 سالگی شکل می گیرد ولی اریکسون معتقد بود که شخصیت در طول عمر در هشت مرحله متوالی به رشد ادامه میدهد. 

اریکسون بر ایگو بیشتر از نهاد تاکید داشت و به نظر او ایگو ( من ) بخشی مستقل از شخصیت است و وابسته به نهاد یا خدمتگزار نیست. 

 

اریکسون روی تاثیر نیروهای فرهنگی و تاریخی بر شخصیت تاکید دارد و معتقد است که ما به طور کامل تحت کمترل عوامل زیستی فطری در کودکی قرار نداریم. 

نظریه رشد اریکسون از معدود نظریه های رشد است که تصوری جامع از رشد انسان تا پایان عمر ارائه میدهد و به اهمیت روابط اجتماعی در طور زندگی و نقش آنها در رشد انسان تاکید دارد.

 

نظریه رشد اریکسون

نظریه رشد شخصیت اریکسون 8 مرحله دارد که 4 مرحله اول آن شبیه مراحل رشد روانی – جنسی فرود است با این تفاوت که اریکسون بر همبستگی روانی اجتماعی تاکید دارد ولی فروید روی عوامل زیستی تاکید می کند. 

 

به عقیده اریک اریکسون فرایند رشد تحت تاثیر اصل اپی ژنتیک رسش epigenetic principle of maturation قرار دارد. رشد جسمی به عوامل ژنتیک بستگی دارد ولی رشد شخصیت به عوامل زیستی و اجتماعی یا متغیرهای شخصی و موقعیتی بستگی دارد. 

 

به عقیده اریکسون رشد انسان با یک رشته تعارض های شخصی همراه است. پتانسیل این تعارض ها هنگام تولد به صورت آمادگی فطری وجود دارد و رویارویی های فرد با محیط میتواند بحران های متعددی برای او رقم بزند و باعث می شود فرد انرژی غریزی خود را بر اساس نیازهایش در هر مرحله از زندگی متمرکز نماید. 

 

افراد به دو روش به بحران های زندگی پاسخ می دهند :

روش ناسازگارانه یا منفی

روش سازگارانه یا مثبت

 

فقط در صورتی که فرد تعارض های پیش رویش را بتواند حل کند ، شخصیتش به توالی رشد عادی ادامه خواهد داد. در صورتی که تعارض در هر مرحله ای باقی بماند ، کمتر احتمال دارد که بتوانیم با مشکلات بعدی سازگار شویم. 

 

ایگو ( من ) باید با ترکیب روشهای مقابله سازگارانه و ناسازگارانه با بحران های پیش رو مقابله نماید. به عنوان مثال در کودکی یا مرحله رشد روانی – اجتماعی ، کودک با پرورش حس اعتماد یا بی اعتمادی به بحران درماندگی و وابستگی خود پاسخ می دهد. 

ایگو به صورت ایده آل در هر مرحله از رشد ، از نگرظ مثبت یا سازگارانه برخودار خواهد شد ولی با مقداری نگرش منفی متعادل می گردد. 

 

مراحل رشد روانی – اجتماعی اریکسون به ترتیب عبارتند از :

 

نظریه رشد اریکسون, تکامل اجتماعی در نظریه رشد اریکسون, مراحل رشد روانی – اجتماعی اریکسون

 

1 – اعتماد در برابر بی اعتمادی ( تولد تا 1 سالگی )

اولین مرحله نظریه رشد روانی اجتماعی اریکسون بین تولد تا 1 سالگی است که بنیادی ترین مرحله در زندگی به حساب می آید. در این دوران نوزاد برای زنده ماندن کاملا وابسته است و رشد امید و اعتماد در او به رفتار و قابلیت های فردی که از او مراقبت می کند ، بستگی دارد. 

 

اگر اعتماد در این مرحله به صورت موفقیت آمیز رشد پیدا کند ، کودک احساس امنیت خواهد داشت ولی اگر پرستار ، ناسازگار ، پس زننده یا از نظر عاطفی غیر قابل دسترس باشد منجر به رشد حس بی اعتمادی نسبت به جهان در نوزاد خواهد شد. 

 

بی اعتماد در 1 سالگی نوزاد منجر به ترس در آینده و باور به وجود جهانی ناسازگار و غیر قابل پیش بینی خواهد شد. به نظر اریکسون ، احساس اعتماد زیربنای شخصیت سالم را می سازد و در صورتی که کودک حس اعتماد درونی عمیق داشته باشید جهان را امن و با ثبات و مردم را شایسته اطمینان می بیند. 

 

2 – خودمختاری در برابر شرم و دو دلی ( 1 – 3 سالگی )

دومین مرحله نظریه رشد اریکسون در 1 – 3 سالگی وآغاز دوران کودکی رخ میدهد. خود مختاری به احساس توانایی کودک در کنترل خود و تکانه هایش مربوط می شود. کودک در این دوره از زندگی اندکی حس استقلال پیدا می کند و مستقل از والدین ، مهارت های حرکتی می آموزد. 

 

در صورتی که والدین در این مرحله جلوی تجربه کردن کودک را بگیرند حس خودمختاری او را خدشه دار میکنند.  در صورتی که بعد از تجربه های مختلف کودک را سرزنش کنند بیشترین آسیب را به او می زنند و احساس شرم و شک داشتن به توانایی هایش را در او بیدار میکنند. 

 

اریکسون مانند فروید بیان میکند که آموزش آداب دستشویی رفتن ، بخش حیاتی و ناگزیر از این فرایند است ولی استدلال او کاملا متفاوت است. به نظر او یادگیری مهار کارکرد بدن منجر به پیدایش احساس کنترل و استقلال می شود. 

 

سایر اتفاقات ارزشمندی که در این دوره می افتد عبارتند از کنترل بیشتر در انتخاب خوراکی ها ، اسباب بازی و پوشاک. 

کودکی که این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارد احساس امنیت و پشت گرمی دارد و اراده استوار در وجودش شکل می گیرد در غیر این صورت احساس بی کفایتی و شک و تردید در او به جا خواهد ماند. 

 

نظریه رشد اریکسون, تکامل اجتماعی در نظریه رشد اریکسون, تغییر انسان طبق نظریه رشد اریکسون

 

3 – نوآوری و ابتکار عمل در برابر احساس گناه (3 – 5 سالگی)

به عقیده اریکسون 3 – 5 سالگی دوران بازی است و کودک در این دوره شدیدا اجتماعی می شود و قدرت نمایی و کنترل بر دنیای خود را از راه برخی بازی ها و سایر تعاملات اجتماعی شروع می کند. کودک ابتکار عمل را با کنترل کردن اشیا و هدایت هم بازیهایش به دست می گیرد. نتیجه این مرحله در مفهوم هدفمندی خلاصه می شود. 

 

کودکی که این مرحله را با موفقیت بگذراند، حس توانایی شخصی و قابلیت رهبری دیگران را پیدا میکند ولی اگر در بدست آوردن این مهارت ناکام بماند ، احسا گناه ، شک به خود و کمبود ابتکار خواهد داشت. 

 

برای نیرومند کردن ایگو کودک در این مرحله ، کودک باید بتواند به صورت آگاهانه ، برنامه ها ، مقاصد و خواسته های با ارزش خود را بدون احساس گناه پیگیری کند تا در آینده بتواند با جاه طلبی و هدفمندی و پیگیری اهدافش به موفقیت برسد. 

گزینش و پیگری هدف از وظایف بنیادی ایگو به حساب می آید.

 

4 – توانمندی در برابر احساس حقارت ( 6 – 11 سالگی)

مرحله چهارم نظریه رشد اریکسون شامل سال های نخستین مدرسه و دوران 6 – 11 سالگی می شود که کودک با انتظارت مختلف تحصیلی و اجتماعی روبرو است. 

 در این دوران کودک از راه تعاملات اجتماعی ، احساس غرورش را نسبت به دستاوردها و توانایی هایش رشد می دهد.

 

تشویق کودکان در این مرحله توسط والدین و آموزگاران باعث ایجاد احساس شایستگی ، صلاحیت و باور به توانایی های خود می شود و انگیزه لازم برای پیشرفت و موفقیت را بدست می آورد. کودکانی که در این دوران به اندازه کافی از سوی همسالان یا بزرگسالان تشویق نمی شوند به توانایی های خود برای پیروزی شک خواهند کرد و دچار احساس حقارت و بی کفایتی می شوند. 

 

احساس شایستگی ، نیروی حل بحران و سازندگی در مقابل کهتری است. شایستگی باعث می شود کودک آزادانه و بدون ترس از شکست توانایی ها و هوش خود را برای کارهای مختلف به کار بگیرد. بدون احساس شایستگی در این دوران کودک نمیتواند خودش را برای موفقیت در نقش های آینده آماده کند. 

اعتماد به نفس افراد در این مرحله شکل می گیرد. 

 

نظریه رشد اریکسون, تکامل اجتماعی در نظریه رشد اریکسون, نظریه رشد اریکسون از تولد تا سالمندی

 

5 – هویت در برابر سردرگمی (11 تا پایان نوجوانی)

مرحله پنجم نظریه رشد اریکسون مربوط به دوران نوجوانی است که فرد به کشف استقلال خود می پردازد و خود را حس میکند و به دنبال هویتش می رود. افرادی که در این دوران هنگام انجام کاوش های شخصی ، تشویق و پشتیبانی خوبی دریافت کنند ، این مرحله را با احساس استقلال و کنترل و حسی نیرومند نسبت به خود طی می کنند ولی افرادی که نسبت به باورها و گرایش هایشان در این دوره نامطمئن باشند درباره خود و آینده شان هم گم گشته خواهند بود. 

 

به عقیده اریکسون کار بنیادی یک نوجوان ، بدست آوردن هویت است یعنی یافتن پاسخ به پرسش های من که هستم؟ و چه می کنم؟ 

بحران این دوره ، بحران هویت است و بخشی جدایی ناپذیر از رشد سالم روانی – اجتماعی است.  نوجوان مسیر زندگی اش را بر اساس هویتش مشخص می کند و در صورتی  که نتواند هویت مشخصی برای خودش تعریف کند دچار بحران و سردرگمی خواهد شد. 

 

نوجوانی دوره نقش آزمایی برای شکل دادن به مفهوم یکپارچه خود ، رفتارها ، باورها و دلبستگی هاست. 

وفاداری در این مرحله باعث نیرومندی ایگو می شود. وفاداری یعنی خشنودی از اهداف و شیوه کار و پایبندی نسبت به خود و دیگران.

 

فرد برای رسیدن به این خشنودی باید بحران های اعتماد بنیادی ، خود گردانی ، ابتکار و سازندگی را در مراحل پیشین رشد با موفقیت پشت سر گذاشته باشد تا بتواند فرایند شکل گیری هویت در نوجوانی را به درستی طی کند. 

پایبندی و تعهد در نوجوانی به عنوان دو صفت نشان دهنده وفاداری در سنین بالاتر در زمینه باورهای ایدئولوژیک ، گروه های اجتماعی و باورهای مذهبی و سیاسی شناخته می شود.

 

از نظر اریکسون ، ایگو که بخش ناخودآگاه هویت ماست و در تعامل با محیط و اجتماع شکل می گیرد نقش حیاتی در تعارض این مرحله ایفا می کند . ایگوی نوجوان در تعاملات اجتماعی مدام در حال تغییر است و تجربیات متفاوتش نقش مهمی در رشد کردن یا نکردن ایگو ایفا میکنند. 

 

6 – صمیمیت در برابر گوشه گیری ( 21 – 40 سالگی )

مرحله ششم نظریه رشد اریکسون ، دوران ابتدایی بزرگسالی است. فرد در 21 – 40 سالگی به روابط شخصی پی می برد. در این دوران ایجاد پیوندهای نزدیک و متعهدانه با دیگران ضرورت دارد. موفقیت در این مرحله منجر به ایجاد روابط مطمئن و متعهدانه خواهد شد که یکی از پایه های احساس خوشبتی اش در آینده محسوب می شود و عدم موفقیت منجر به روابط سطحی و زودگذر می شوند.

 

به عقیده اریکسون ایجاد حس نیرومند هویت شخصی در نوجوانی برای ایجاد پیوندهای صمیمانه همراه با تعلق خاطر در جوانی اهمیت زیادی پیدا میکند. 

افرادی که احساس ضعیفی نسبت به خود دارد در روابط عاطفی هم تعهد پذیری کمتری دارند و بیشتر در معرض انزوای عاطفی ، تنهایی و افسردگی قرار می گیرند. 

 

بحران این دوره در خود فرو رفتن و کناره گیری از روابط اجتماعی است. 

اخلاق که یکی از پایه های فرهنگی محسوب می شود در این مرحله پدید می آید. 

 

نظریه رشد اریکسون, تکامل اجتماعی در نظریه رشد اریکسون, مراحل رشد انسان در نظریه رشد اریکسون

 

7 – باروری در مقابل بی حاصلی ( 40 – 65 سالگی )

مرحله هفتم از نظریه رشد اریکسون دوران بزرگسالی و بین 40 – 65 سالگی است. افراد در این دوران به دنبال ساختن زندگی خود هستند و تمرکزشان روی پیشه و خانواده خواهد بود. افردی که در این مرحله به موفقیت برسند ، احساس می کنند نقشی در پیشرفت جهان دارند ولی کسانی که در این مهارت ناکام بمانند ، احساس رخوت و درگیر نبودن در کار جهان خواهد داشت. گسترش نیرومندی در این مرحله امید ، اراده ، هدف و شایستگی فرد را به خانواده و جامعه منتقل می کند. 

 

8 – یکپارچگی در مقابل پریشانی ( بالای 65 سال )

مرحله هشتم نظریه رشد اریکسون مربوط به دوران سالمندی است که روی بازتاب کارهای گذشته تمرکز دارد. افرادی که در این مرحله ناموفق هستند احساس میکنند زندگیشان تباه شده و افسوس گذشته را خواهند خورد. در این مرحله فرد با احساس ناامیدی و ناخشنودی روبرو می شود. 

 

افرادی که در زندگی احساس غرور داشته باشند ، در این مرحله حس یکپارچگی ، درستی و بزرگ منشی خواهند داشت. موفقیت در این مرحله به معنی این است که اگر به گذشته نگاه کنید اغلب احساس خشنودی فراگیر داشته باشد و میزان تاسفتان اندک باشد. چنین افرادی به خردمندی در کهنسالی می رسند حتی در مقابل مرگ نیز آرامش خاطر خواهند داشت. 

 

گرداوری : بخش روانشناسی موزستان

 

به این نوشته امتیاز بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×